نظام مهندسی ساختمان در مقطع حساسی از حیات خود قرار گرفته است. با نگاهی به تحولات سه دهه گذشته، میتوان دریافت که این نهاد حرفهای علیرغم دستاوردهای قابل توجه، هنوز در تحقق برخی از اهداف بنیادین خود با چالشهای جدی روبروست. آنچه این وضعیت را پیچیدهتر میکند، تغییرات سریع تکنولوژیک و الزامات جدید صنعت ساختمان است که نیازمند پاسخهای نوآورانه و ساختارشکنانه است. |
تجربه سالهای اخیر نشان داده که مشکلات نظام مهندسی صرفاً با تغییر مدیران یا اصلاحات سطحی قابل حل نیست. ریشه بسیاری از ناکارآمدیهای موجود به ساختارهای معیوبی برمیگردد که در طول زمان نهادینه شدهاند. برای مثال، تمرکزگرایی شدید در تصمیمگیریها نه تنها باعث کندی در اجرای پروژهها شده، بلکه زمینه را برای شکلگیری شبکههای غیررسمی قدرت فراهم کرده است.
مسئله دیگر، شکاف عمیق میان ظرفیتهای موجود و نیازهای واقعی بازار است. در حالی که بخش قابل توجهی از مهندسان عضو سازمان با مشکل اشتغال مواجهاند، همچنان شاهد کمبود متخصص در برخی حوزههای تخصصی هستیم. این عدم توازن نشان میدهد که سیستم آموزش و توانمندسازی مهندسان نتوانسته خود را با نیازهای روز صنعت ساختمان تطبیق دهد.
اما شاید مهمترین چالش امروز نظام مهندسی، بحران اعتماد است. پدیدههایی چون امضافروشی، تعارض منافع و عدم شفافیت مالی، اعتبار حرفهای این نهاد را خدشهدار کرده است. جالب اینجاست که راهحل بسیاری از این مشکلات در دسترس است، اما فقدان اراده جمعی برای اصلاحات بنیادین مانع از پیادهسازی آنها شده است.
تجربه کشورهایی چون آلمان و ژاپن نشان میدهد که نظامهای مهندسی موفق توانستهاند با تکیه بر سه اصل کلیدی خود را با شرایط جدید تطبیق دهند: نخست، حرکت به سمت شفافیت حداکثری در تمام فرآیندها. دوم، بهرهگیری هوشمندانه از فناوریهای نوین برای افزایش کارآمدی. و سوم، تمرکززدایی و تفویض اختیارات به سطوح محلی.
در شرایط کنونی، انتخابات پیش رو میتواند نقطه عطفی در مسیر اصلاح ساختاری نظام مهندسی باشد، اما به شرطی که از سطح شعارهای انتخاباتی فراتر رفته و به یک گفتمان جدی برای تحول بنیادین تبدیل شود. این تحول باید در چند سطح همزمان اتفاق بیفتد:
در سطح ساختاری، نیاز به بازنگری در قانون نظام مهندسی و کنترل ساختمان داریم. قانونی که در سال ۱۳۷۴ تصویب شده، دیگر پاسخگوی نیازهای امروز نیست. در سطح فرآیندی، باید به سمت دیجیتالیسازی کامل خدمات و استقرار سیستمهای هوشمند نظارتی حرکت کنیم. و در سطح فرهنگی، نیازمند تقویت اخلاق حرفهای و مسئولیتپذیری اجتماعی در میان مهندسان هستیم.
نکته مهم دیگر، ضرورت همافزایی میان نسلهای مختلف جامعه مهندسی است. در حالی که نسل جوانتر با فناوریهای نوین آشنایی بیشتری دارد، تجربه نسل قدیمیتر میتواند در مدیریت چالشهای پیچیده راهگشا باشد. ترکیب این دو میتواند به خلق راهحلهای نوآورانه برای مشکلات قدیمی منجر شود.
آینده نظام مهندسی در گرو توانایی آن در پاسخ به چالشهای نوظهور است. مسائلی چون تغییرات اقلیمی، بحران انرژی و ضرورت توسعه پایدار، نیازمند رویکردهای جدید در طراحی و ساخت است. نظام مهندسی باید بتواند با تجهیز خود به دانش و فناوری روز، نقش پیشرو در این تحولات ایفا کند.
تحقق این اهداف نیازمند رهبری قوی، برنامهریزی دقیق و مشارکت فعال تمامی ذینفعان است. انتخابات پیش رو فرصتی است برای آغاز این مسیر تحول، اما موفقیت در آن مستلزم درک عمیق چالشها و اراده جمعی برای تغییر است. باید به یاد داشته باشیم که هدف نهایی، نه حفظ ساختارهای موجود، بلکه ارتقای کیفیت خدمات مهندسی و افزایش اعتماد عمومی به این حرفه است.