در کارگاه این آقای خیاط، قفسه‌ها معمولی نیستند؛ بلکه هر کدام شبیه صندوقچه‌ای از تاریخ و اصالت‌اند، با رنگ سبز کهنه‌ای که یادآور دیوارهای مغازه‌های قدیمی است و روایتگر سال‌هایی که گذشته، دست‌هایی که بارها لمسشان کرده و کارگاهی که همیشه آمیخته با بوی پارچه تازه و اتوی داغ بوده است.

دوربین

روی قفسه‌ها، عکس‌ها مثل یادگاری‌های نسل‌ها چیده شده‌اند؛ قاب‌هایی که هرکدام قصه‌ای دارند از تیم‌های قدیمی، دورهمی‌های رفیقانه، مشتری‌های سال‌های دور، و روزهایی که این مغازه مثل یک پاتوق هم بوده. این عکس‌ها انگار ثابت می‌کنند که اینجا فقط یک محل کار نیست؛ یک موزه‌ی کوچک از زندگی و آدم‌هاست.

پارچه‌ها و وسایل خیاطی که روی قفسه‌ها جا گرفته‌اند، با آن بی‌نظمی منظم‌شان، حس یک کارگاه اصیل را زنده می‌کنند؛ جایی که هر چیز جای خودش را دارد و با سال‌ها تجربه معنا پیدا کرده. هر قفسه انگار تکیه‌گاهی است برای خاطرات صاحب مغازه؛ از لباس‌هایی که دوخته، قول‌هایی که عمل کرده، و احترام سال‌هایی که پای این میز خیاطی ایستاده.

لینک پیشنهادی

source

توسط chidanet.ir