به گزارش صدای بورس، در مهرماه سال جاری خبرگزاری ایسپا از ۱۲ هزار نفر از افراد بالای ۱۵ سال کشور نظرسنجی به روش مصاحبه حضوری انجام داد و این سوال مطرح شد که «اگر شرایط مالی شما به گونه‌ای باشد که بتوانید پس‌انداز کنید، ترجیح می‌دهید پس‌انداز خود را چگونه مدیریت کنید؟»

یافته‌های این نظرسنجی نشان می‌دهد، ۳۳.۳ درصد از مردم ایران گفته‌اند اگر پس‌اندازی داشته باشند، ترجیح می‌دهند در زمین و مسکن سرمایه‌گذاری ‌کنند و ۲۰.۷ درصد ترجیح می‌دهند طلا و سکه بخرند، همچنین ۱۵.۵ درصد اشتغال‌زایی و کارآفرینی و ۱۵.۲ درصد دیگر نیزگفته‌اند در بانک پس‌انداز می‌کنند. همچنین نتایج این نظرسنجی نشان می‌دهد، ۲.۷ درصد بازار دلار و ارز و ۲.۷ درصد در بازار خودرو، سرمایه‌گذاری کرده و تنها ۱.۳ درصد در بورس و ۱.۳ درصد در رمزارزها و بازارهای جهانی سرمایه‌گذاری می کنند. به این ترتیب بازار سرمایه یکی از کسادترین بازارها جهت سرمایه‌گذاری ارزیابی می‌شود.

واکاوی فرار سرمایه ها از بورس





تمایل به سنتی‌ها
با توجه به این نظرسنجی، اکثر مردم یعنی یک‌سوم افراد تمایل دارند در زمین و مسکن سرمایه‌گذاری کنند. پس از آن نیز در رتبه دوم ترجیح می‌دهند سرمایه خود را تبدیل به طلا و سکه کنند. ۲.۷ درصد خرید خودرو و ۲.۷ درصد دلار را برای پس‌انداز مناسب می‌دانند به این ترتیب مشخص می‌شود که به طور کل مردم ترجیح می‌دهند سرمایه خود را تبدیل به کالایی کنند که تحت نظارت خودشان باشد. ضمن این که حدود ۱۵ درصد هم ترجیح می‌دهند پول خود را به بانک بسپارند با این حساب حدود ۷۵ درصد افراد مایل اند سرمایه خود را به نوعی به کالایی قابل لمس تبدیل کرده و یا به صورت پول نقد حفط کنند.

هنوز جای امیدی هست
همینطور شاهدیم که ۱۵.۵ درصد تمایل به کارآفرینی دارند که شاید تنها نقطه امیدوارکننده در این نظرسنجی باشد. سایر گزینه‌ها نیز ۶ درصد انتخاب مردم را تشکیل می‌دهد اما کمترین میزان توجه به رمزارزها و بازار سرمایه بازمی‌گردد. اینکه چرا تنها ۱.۳ درصد تمایل به سرمایه‌گذاری در بازار سرمایه و صندوق‌ها دارند، نکته حائز اهمیتی است که باید به آن توجه کرد. نزدیک به ۹۹ درصد مردم سرمایه خود را به هرجایی غیر از بازار سرمایه می‌برند. بررسی‌ها نشان می‌دهد تمایل مردم به روش‌های سنتی همچون خرید مسکن، طلا و سکه همچنان بیشتر از سایر روش‌هاست، اما آیا این تنها دلیل است که مردم سرمایه خود را به هر بازاری به غیراز بازار سرمایه می‌برند؟ تجربه نشان داده است بورس در مقاطع مختلف اعتماد سهامداران را از بین برده و با ضررهای سنگین آن‌ها را ناامید ساخته است همچون سقوط سال ۱۳۹۹ و همچنین اردیبهشت‌ماه ۱۴۰۲ که از خاطر مردم نمی‌رود. به این ترتیب چندان عجیب نیست که علاوه بر خروج بسیاری از سهامداران از بازار سهام، سرمایه‌گذاران جدید نیز به این بازار ورود نکنند و به بازارهایی جذب شوند که در دهه‌های مختلف خود را ثابت کرده‌اند، به ویژه بازارهایی همچون ملک و طلا که از گذشته‌های بسیار دور، روش امن و سودآوری برای مردم بوده است. همچنین باید توجه داشت بازارهای طلا و ملک برای مردم به مراتب ملموس‌تر و شناخته‌شده‌تر هستند اما شناخت و دانش مردم از بورس و معاملات سهام بسیار اندک بوده و این نیز دلیل دیگری بر بی‌اعتمادی آن‌ها است. از سوی دیگر، چنانچه نمودارهای افت و خیز ارزش ملک و طلا را بررسی کنیم، خواهیم دید در بدترین حالت‌ها نیز زیان چندانی به سرمایه‌گذار خود نمی‌زنند و روند قابل درک‌تری برای مردم دارند هرچند این بازارها نیز در زمان‌هایی با رشد و افت‌های بالایی روبه‌رو بوده‌اند اما باز هم این نوسانات برای سرمایه‌گذاران به ویژه مردمی که تمایل به ریسک زیادی ندارند، قابل درک‌تر بوده است. همچنین نقدشوندگی ملک و طلا و سایر کالاهای معاملاتی به دلایل مختلف بیشتر از بازار سهام است.

سرمایه باید لمس شود
بانک‌ها نیز هر چند سود اندکی دارند اما در هر حال موظف به پرداخت اصل پول و سود آن به صاحبان حساب هستند، در حالی که اگر اتفاقی در بازار سهام بیفتد با صف‌های فروش طولانی روبه‌رو می‌شویم که زیان‌های پی‌درپی را همراه دارد و اضطراب ناتوانی در فروش که روزهای متوالی سهامداران ناظر آن بوده‌اند و به چشم دیده‌اند، ارزش سهامشان کمتر و کمتر می‌شود اما نمی‌توانند سهمی بفروشند تا جایی که علاوه بر از دست دادن سود آن، اصل سرمایه نیز ارزش خود را از دست می‌دهد. سرمایه‌گذاران در زمینه سهام صبر کافی ندارند و به آن به دید سرمایه‌ای که در بلندمدت به سود برسد یا زیانشان را جبران کند، نگاه نمی‌کنند چرا که بر خلاف ملک و طلا شاهد بوده‌اند که بسیاری از ناشران بورسی به کل ورشکسته شده‌اند و سهامی را دیده‌اند که کلا بی‌ارزش شده‌ و یا سال‌های متمادی بی‌ارزش باقی مانده‌اند و پس از گذر سال‌ها به ارزش نسبی رسیده‌اند. همه این‌ها در ذهن سرمایه‌گذار حس بدبینی و بی‌اعتمادی بیشتری نسبت به این بازار ایجاد می‌کند. غیرملموس بودن سهام از دیگر نکاتی است که به بی‌اعتمادی جامعه‌ای که به اقتصاد همچنان دید سنتی دارد، دامن می‌زند. از این منظر رمزارزها نیز که در این آمار از اقبال کمی برخوردارند، وضعیتی مشابه بورس دارند. باید توجه داشت که به طور کل ریسک‌های سرمایه‌گذاری در بازار سهام همواره بیشتر از سایر بازارها بوده است. سودهای بسیار بالا و از طرف دیگر زیان‌های بسیار زیادی در این بازار اتفاق می‌افتد. بنابراین حرفه‌ای بودن، داشتن دانش و تجربه کافی از ضروریات بازار سهام است که اکثر مردم به دلایل مختلف همچون کمبود وقت و… توان ورود به آن را ندارند.

واکاوی فرار سرمایه ها از بورس





صندوق‌ها قربانی بی اعتمادی
صندوق‌ها نیز که تضمین‌های بیشتری به سرمایه‌گذاران می‌دهند و سودهای خوبی نصیب مشتریان خود می‌کنند، در آتش بی‌اعتمادی بازار سرمایه می‌سوزند و آنچنان که باید مورد توجه سهامداران قرار نگرفته‌اند و در مقایسه با بازارهای ملک و طلا حرف چندانی برای گفتن ندارند. شاید شناخته نبودن صندوق‌ها برای مردم مهمترین دلایل کم بهره بودن این ابزارها باشد. اما باید توجه داشت که این صندوق‌ها هم زیرمجموعه بورس بوده و کالای فیزیکی به سرمایه‌گذاران بی‌اعتماد خود نمی‌دهند هرچند تعهدات خوبی برای آنان دارند. البته باید به این نکته هم توجه کرد که صندوق‌ها نیز به نوعی از تورم عقب افتاده‌اند. حال باید دید بازارسرمایه چگونه می‌تواند نقاط ضعف خود را بپوشاند و اعتماد را به مردم بازگرداند، نکته مهم دیگری که باید به آن توجه شود، این است که در اواخر سال ۱۴۰۱ بورس رشد خوبی داشت و طبق نظر بسیاری از کارشناسان این صعود منطقی بود و به دلیل افت‌های پیشین و رسیدن قیمت سهم‌ها به کف خود بسیار مناسب و جذاب بود، اما ناگهان در اردیبهشت ماه با اتفاقاتی همچون انتشار نامه افزایش نرخ خوراک دوباره شاهد سقوط نیم میلیون واحدی شاخص کل بورس و زیان سهامداران در این زمان بودیم، ضمن اینکه با توجه به اطلاعات و اخبار به دست آمده مردم متوجه شدند عده‌ای از این اتفاق با خبر بوده و پیش از زیان سهام خود را فروخته و از بورس خارج شده‌اند. درز اطلاعات نهانی که منجر به سوءاستفاده و سودهای رانتی در این بازار شده است خود به تنهایی یکی از مهمترین عوامل بی‌اعتمادی است.

شاخص درجا می زند
مجموعه این اتفاقات که باعث جذب سهامداران به بورس و سپس ریزش و در ضرر ماندنشان شد، ضمن یادآوری خاطره تلخ سقوط مردادماه ۱۳۹۹، باعث شد بسیاری از مردم دیگر به بورس اعتماد نکنند و حتی سایر مردم را از سرمایه‌گذاری در آن برحذر دارند چراکه همه احساس شدید فریب خوردگی می‌کنند. مشخص است که جلب اعتماد برای بار چندم به مراتب سخت‌تر خواهد بود و همچنان که شاهدیم شاخص در محدوده ۲ میلیون واحد درجا می‌زند و هربار که به نظر می‌رسد صعودی در پیش است دوباره به همان نقطه باز می‌گردد چنانکه بسیاری این وضعیت را حاصل کنترل عمدی آن می‌دانند. البته در زمانی که شاخص منفی شده و برای نزول به پایین‌تر از ۲ میلیون واحد می‌رود، این اتفاق نمی‌افتد و مقاومت ۲ میلیون واحدی حفظ می‌شود. بنابراین نه تنها کارشناسان این وضعیت را حاصل دستکاری و کنترل عمدی ارزیابی می‌کنند بلکه فعالان آماتور بازار سرمایه که نگاهی به بازار دارند نیز همین برداشت را می‌کنند.
در نتیجه با مجموعه این اتفاقات و تجربه‌ها تعجبی ندارد که مردم از بورس فراری باشند و به بازارهایی بروند که برایشان امن‌تر بوده و طبق آمار نیز کارنامه مطمئن‌تری در حفظ سرمایه و سوددهی داشته‌اند. طبیعتا تنها افرادی وارد این بازار می‌شوند که علم و تجربه کافی را در آن داشته باشند به ویژه نوسان‌گیرها که معمولا در هر بازاری می‌توانند سود خود را ببرند. این اتفاق برای ناشران مناسب نبوده و تولید را با مشکل مواجه خواهد کرد چراکه تامین سرمایه از طریق بورس راهی مناسب برای رشد شرکت‌ها و کارخانه‌ها و… به شمار می‌رود.
باید دید طرح‌هایی همچون سهام‌یار که سهم سهامداران را بیمه می‌کند و یا صندوق‌ها که ابزارهایی مطمئن‌تر برای سرمایه‌گذاری در بورس در اختیار سرمایه‌گذاران قرار می‌دهند، می‌توانند اعتماد را به بازار سرمایه بازگردانند یا خیر. همچنین باید توجه کرد که توصیه کارشناسان بازار سهام و سازمان بورس و اوراق بهادار نیز سرمایه‌گذاری غیرمستقیم و از طریق صندوق‌ها بوده است. شاید مهمترین فعالیت جهت جذب سرمایه سهامداران به بازار سرمایه، بالا بردن دانش مردم نسبت به شناخت روش‌های سرمایه‌گذاری غیرمستقیم باشد.

واکاوی فرار سرمایه ها از بورس





واکاوی فرار سرمایه ها از بورس





  • محمدرضا شاهوردیلو – خبرنگار
  • شماره ۵۲۱ هفته نامه اطلاعات بورس

source

توسط chidanet.ir