به گزارش همشهری آنلاین، شهریور سال ۱۴۰۲ مرد میانسالی با مراجعه به پلیس آگاهی از ناپدید شدن پسرش خبر داد و گفت: پسرم در کار خرید و فروش ملک در محدوده پردیس است، اما از 2 روز قبل ناپدید شده و تلفن همراهش هم خاموش است.
کشف جسد سوخته در حوالی پردیس
با شروع تحقیقات پلیسی، چند روز بعد جسد سوخته مردی در اطراف پردیس پیدا شد و در ادامه تیم جنایی دریافت وی همان مرد گمشده است. با مشخص شدن هویت مقتول، مأموران شناسایی عامل قتل را در دستور کارشان قرار دادند و با بررسی آخرین تماسهای او و همینطور افرادی که با وی ارتباط کاری و مالی داشتند، به مرد متمولی به نام کیوان رسیدند.
در تحقیقات به عمل آمده مشخص شد که تلفن همراه کیوان در زمان وقوع جنایت در همان محدوده کشف جسد آنتندهی داشته است. همچنین، مأموران دریافتند که وی با مقتول اختلاف مالی داشته است. همسایههای خانه کیوان نیز شهادت دادند که چند روز قبل او را در حالی دیدهاند که کیسه بزرگ آبی رنگی را با خود حمل کرده و داخل خودرویش گذاشته بود. از طرفی چند نفر هم در تحقیقات محلی در حوالی کشف جسد شهادت دادند خودروی مردی را در حالی که کیسه آبی رنگی را بیرون آورده و با ریختن بنزین کیسه و محتویاتش را به آتش کشیده، دیدهاند.
شرح انگیزه جنایت از زبان قاتل
به این ترتیب کیوان بازداشت شد و وقتی در برابر مستندات قرار گرفت لب به اعتراف گشود و در تشریح ماجرا گفت: من در کار خرید و فروش و ساخت و ساز املاک بودم و مقتول هم مدتی با من کار میکرد. تا اینکه او به مواد مخدر اعتیاد پیدا کرد و بر سر مسائل مالی به اختلاف خوردیم و ارتباطمان قطع شد. چند ماه بعد او دوباره با من تماس گرفت و خواهان ادامه همکاری شد. من ابتدا فکر میکردم او از کارش پشیمان شده، اما بعد فهمیدم او با نقشه با من تماس گرفته بود.
وی افزود: او به من گفت مالک یک خانه برای فروش ملکش عجله دارد و از من خواست هم پول نقد و هم سکه و ارز ببرم و هرجوری شده ملک را معامله کنیم. فردای آن روز من با پول و سکه و دلار به دنبال او رفتم تا با هم به سمت ملک مورد نظر برویم، اما بین راه دو نفر را دیدیم که مقتول گفت دوستانش هستند و از من خواست آنها را سوار کنیم و به عنوان شاهد سر معامله ببریم. من هم آنها را سوار کردم اما چند دقیقه بعد آن دو نفر تسمهای را از پشت دور گردنم انداختند و با جسمی سخت هم به سرم کوبیدند و پول و دلار و ارز و دسته چک و چند قولنامهای که در کیفم بود را برداشتند و رفتند.
متهم اضافه کرد: من آن زمان شکایتی نکردم. فقط تصمیم گرفتم خودم انتقام بگیرم و در نهایت هم او را کشتم. با اعتراف صریح متهم و تکمیل تحقیقات، پرونده برای رسیدگی به شعبه ۵ دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد.
من کسی را نکشتهام!
در ابتدای جلسه اولیای دم درخواست قصاص کردند. سپس متهم به جایگاه رفت، اما ضمن رد اتهامش گفت: من کسی را نکشتهام.
قاضی سؤال کرد: اگر شما او را نکشتهای، چرا در مراحل بازجویی با جزئیات قتل را گردن گرفتی؟
متهم جواب داد: من بیماری زمینهای دارم و باید داروهایم را مصرف میکردم، اما در پلیس آگاهی این امکان برایم فراهم نبود و من تحت فشار روانی ناچار به اعتراف شدم.
با پایان اظهارات متهم، قضات وارد شور شدند و مقرر کردند در جلسه بعد شاهدان این پرونده به دادگاه احضار شوند و درباره آنچه دیدهاند شهادت دهند تا بعد از آن در مورد صدور حکم تصمیمگیری شود.