همشهری آنلاین؛ الهه فراهانی : یکی از روزهای شهریور سال ۹۳ گزارش قتل پسری ۲۳ ساله به پلیس یکی از شهرهای استان فارس، اعلام شد. پسر جوان درحالیکه ضربات جسم سخت به سرش وارد شده بود به بیمارستان انتقال یافته بود اما به رغم تلاش پزشکان جانش را از دست داد. بررسی ها حکایت از این داشت که مقتول به نام آرش، آخرین بار با دوستانش قرار تفریح و گردش در خارج از شهر گذاشته بودند اما او با یکی از دوستانش به نام فرزاد درگیر شده و دعوای آنها با قتل آرش پایان یافته بود.
گل یا پوچ
نام فرزاد در لیست افراد تحت تعقیب قرار گرفت تا اینکه او چند روز بعد از قتل، به اداره پلیس رفت و خودش را تسلیم کرد. او که به شدت دچار عذاب وجدان شده بود، می گفت هرگز قصد گرفتن جان دوستش را نداشته و همه چیز به صورت ناگهانی رخ داده بود.
وی گفت: آرش یکی از دوستانم بود که از بچگی با هم در یک محل بزرگ شدیم. آن روز به همراه چند نفر از دوستان دیگرمان، قرار گذاشته بودیم تا به خارج از شهر برویم و دور هم باشیم.
متهم ادامه داد: وسایلمان را جمع کردیم و رفتیم به خارج از شهر. در آنجا دور هم نشسته بودیم که تصمیم گرفتیم گل یا پوچ بازی کنیم. در ابتدا همه چیز شبیه به تفریح و شوخی بود اما کم کم بازی جدی شد. اصلا نمی دانم چه شد که میان من و آرش بر سر بازی درگیری پیش آمد؛ دعوا بر سرهیچ و پوچ. من اما نتوانستم خشم خود را کنترل کنم. آنقدر عصبانی بودم که شیشه قلیان را شکستم و چند ضربه به سر آرش زدم. اما به هیچ عنوان قصد گرفتن جانش را نداشتیم. آن روز من فرار کردم اما وقتی شنیدم آرش جانش را از دست داده به شدت ناراحت و متاثر شدم. هرگز خودم را نخواهم بخشید چون مادر و خواهرش داغدار شده اند.
پای چوبه دار
متهم به قتل ۲۴ ساله مدتی بعد در دادگاه پای میزمحاکمه رفت و به قصاص محکوم شد. این حکم به تایید قضات دیوان عالی کشور رسید و شمارش معکوس برای قصاص قاتل شروع شد. در این بین مادر مقتول فوت شد و خواهر مقتول به عنوان تنها ولی دم اصرار بر قصاص قاتل تنها برادرش را کرد. در این شرایط نام قاتل در لیست افراد اعدامی قرار گرفت و سال گذشته وی پای چوبه دار رفت. وقتی طناب دار بر گردن قاتل قرار گرفت، او دست و پایش لرزید و با التماس از خواهر مقتول خواست تا به او زندگی ببخشد و جانش را نگیرد. خواهر مقتول آن روز به قاتل برادرش مهلت داد و حکم را اجرا نکرد. سرانجام وی هفته گذشته بزرگترین تصمیم زندگیش را گرفت و قاتل تنها برادرش را بخشید و شرطی برای این گذشت عنوان کرد.
با خدا معامله کردم
خواهر مقتول که خودش تا یک قدمی مرگ پیش رفته و به زندگیش برگشته است، به دادیار اجرای احکام گفت: آرش تنها برادرم بود که به خاطر هیچ و پوچ، جانش را از دست داد. مادرم بعد از مرگ ناگهانی برادرم، خیلی زنده نماند او را هم از دست دادم. پدرم هم که وقتی آرش خیلی کوچک بود، فوت شد و من نقش پدر را هم برای برادرم بازی می کردم.
وی ادامه داد: من به شدت افسرده شدم و حالم اصلا خوب نبود تا اینکه متوجه شدم دچار تومور مغزی شده ام و باید تحت عمل جراحی سخت قرار بگیرم. آن روز که پای چوبه دار رفتم تا قاتل برادرم به دار مجازات آویخته شود، هرچه با خودم کلنجار رفتم نتوانستم به زندگی او پایان بدهم. چون می دانستم اطرافیان قاتل گناهی مرتکب نشده اند. از سوی دیگر خانواده اش خیلی به من التماس کرده بودند تا حکم را اجرا نکنم. قاتل برادرم نیز به پایم افتاد و شنیدم که در زندان رفتارهای مناسبی دارد. همه اینها باعث شد که در تصمیمم تجدید نظر کنم. آن روز من با خدا معامله کردم و تصمیم گرفتم اگر پس از جراحی سنگین، زنده بمانم قاتل برادرم را ببخشم اما اگر جانم از دست رفت، حکم اجرا شود. حتی وصیت نامه ای تنظیم کردم تا بعد از مرگم، قاتل برادرم نیز به دارمجازات آویخته شود.
وی ادامه داد: من اما جان سالم به در بردم و جراحی تومور به خوبی انجام شد. پس از آن عمل سنگین، وقتی دیدم نذرم ادا شده و فرصت زندگی یافته ام، تصمیم گرفتم به قاتل برادرم نیز زندگی ببخشم. در بیمارستان می دیدم که هزینه درمان بیماران سرطانی خیلی زیاد است و برخی از آنها توان پرداخت هزینه ها را ندارد. شرط گذاشتم تا قاتل پس از آزادی، ۷ کودک سرطانی که خانواده هایشان از مشکلات مالی رنج می برند را شناسایی کند تا هزینه های درمانشان را بپردازد. قاتل هم چون از مرگ گریخته، شرط مرا پذیرفته است.
قاتلی که با بخشش خواهر مقتول از قصاص رهایی یافته، به زودی از زندان آزاد خواهد شد.