بررسی گزارش های موجود نشان می دهد که بیشترین فقر مسکن در سال ۱۴۰۱ متعلق به استان سیستان و بلوچستان بوده است.

به گزارش پرشین سازه ، این استان که محرومیت های زیادی دارد، حالا در فقر مسکن نیز رکوردشکن شده و جایگاه اول را به دست آورده است. گزارش وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی از فقر مسکن نشان می دهد که بیشترین محرومیت مسکونی سال ۱۴۰۱ به همین استان تعلق داشته است!

وقتی که از فقر مسکونی صحبت می کنیم، منظور امکاناتی است که برای یک خانه در نظر گرفته می شود. مثلاً در همین سال، حدود ۲۵۰ هزار خانوار این استان در خانه هایی زندگی می کردند که حداقل دو تا از این موارد را نداشته اند: آب لوله کشی شده، حمام، اسکلت بندی مناسب، فضای کافی(حداقل ۱۲ متر مربع)

با توجه به این شرایط میتوان گفت که وضعیت سکونت در این استان وخیم است و خیلی از شهروندان سیستانی با این معضل بزرگ دست و پنجه نرم می کنند. واقعیت اینجاست که این استان محروم، صرف نظر از شرایط اقتصادی ناگوار که تمام کشور را در بر گرفته، باید به شکل جداگانه با معضل فقر مسکونی نیز درگیر باشد.

یکی از شاخص هایی که در گزارش وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی مورد بررسی قرار گرفته، فقر مسکونی است که تمام ابعاد مطلوب یا نامطلوب بودن یک خانه را می سنجد. در این گزارش، فاکتورهای مشخصی برای محرومیت مسکن مشخص شده است! مثلاً خانه هایی که آب لوله کشی مناسبی ندارند یا گازکشی نشده اند و حتی یک حمام درست و حسابی در آنها نیست، با شاخص های مسکن نامطلوب یا فقر مسکونی مطابقت دارند.

بر اساس گزارش وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی تا سال ۱۴۰۱، حدود ۴ میلیون و ۲۰۰ هزار خانوار درگیر فقر مسکونی بودند. به این معنی که ۱۵ میلیون و ۱۰۰ هزار نفر از جمعیت ایران در چنین خانه هایی زندگی می کنند. به این ترتیب می توان گفت که ۱۶ درصد از جمعیت کشور با این مشکل دست و پنجه نرم می کنند.

نرخ محرومیت مسکونی در مناطق شهری کمتر از روستاهاست و حدودا ۱۲ درصد می شود. به این ترتیب می توان گفت که ۷ میلیون و ۵۰۰ هزار نفر از جمعیت شهری درگیر مشکل محرومیت مسکن هستند.

در مناطق روستایی وضعیت وخیم تر است و نزدیک به ۳۷ درصد فقر مسکن وجود دارد. به عبارت دیگر، ۷ میلیون و ۵۶۶ هزار نفر از جمعیت کشور دچار این مشکل شده اند.

اصلی ترین فاکتور تشخیص محرومیت مسکونی، ویژگی های ظاهری مسکن می باشد. به همین دلیل است که سهم روستاها از فقر مسکن بیشتر است. در واقع، گستردگی این موضوع در روستاها به قدری زیاد است که می توان این شاخص را نوعی پدیده روستایی در نظر گرفت!

از بین استان های کشور، سیستان و بلوچستان با بیشترین نرخ محرومیت مسکون حدود ۵۸.۷ درصد دچار محرومیت مسکونی در سال ۱۴۰۱ بوده است. بر اساس گزارش های وزارتخانه، نزدیک به ۴۶۰ هزار خانواده در این خانه های نامناسب زندگی می کردند.

در میان استان های کشور، کمترین نرخ محرومیت مسکونی متعلق به استان سمنان با ۲.۷ درصد بوده است. بیشترین نرخ خانوارهای درگیر محرومیت مسکن در استان ایلام اتفاق افتاده که حدوداً ۵ هزار خانوار را درگیر کرده است.

یکی دیگر از جنبه هایی که محرومیت شدید مسکن دارد، عدم وجود امکانات اولیه برای یک زندگی معقول است. بسیاری از خانه های موجود در استان سیستان و بلوچستان، اسکلت بندی مناسبی ندارند و بیشتر شبیه به کپر هستند تا خانه! علاوه بر این، خبری از آب لوله کشی شده نیست. در ضمن فضای کافی(حداقل ۱۲ متر مربع) برای زندگی اهل خانواده وجود ندارد. محرومیت مسکن، قبل از هر چیزی در چهره استان سیستان و بلوچستان به چشم می آید.

بر اساس آمارهای موجود، محرومیت مسکونی شدید نرخ ۲.۲ درصدی داشته است. به این معنی که نزدیک به ۵۷۱ هزار خانوار که معادل ۲ میلیون و ۳۰۰ هزار نفر از جمعیت کشور هستند، با این معضل بزرگ دست و پنجه نرم می کنند. به عبارت دیگر، ۲۳ درصد از این جمعیت در شهرها ساکن هستند و ۷۷ درصد باقی مانده در مناطق روستایی سکونت دارند.

نرخ محرومیت مسکونی شدید در روستاها معادل ۷.۵ درصد است. این در حالیست که شاخص مزبور در مناطق شهری ۰.۷ درصد می باشد. همانطور که اشاره شد نرخ محرومیت استان سیستان و بلوچستان برابر با ۳۱.۸ درصد است. دومین جایگاه متعلق به استان گیلان می باشد که محرومیت و فقر مسکن در آن ۸.۴ درصد است. همین اختلاف فاحش میان جایگاه اول و دوم نشان می دهد که وضعیت در استان سیستان و بلوچستان تا چه حد وخیم شده است.

نرخ محرومیت مسکونی شدید در استان های تهران و ایلام معادل صفر بوده است. به این ترتیب می توان گفت که هیچ یک از خانواده های تهرانی یا ایلامی در خانه هایی با محرومیت شدید زندگی نمی کنند.

source

توسط chidanet.ir