فقر مسکن به دهک های بالای جامعه هم رسیده و گرچه دهک های بعد از ۴، دیگر فقیر محسوب نمی شوند اما تامین هزینه های مسکن برای دهک های ۵ یا ۶ هم سخت است و همچنان زیر خط فقر باقی می مانند.
به گزارش پرشین سازه ، آخرین آمارهای منتشر شده در خصوص فقر مسکن در مستاجران، اطلاعات غم انگیزی در خصوص وضعیت آنها ارائه میکند. مثلاً از سال ۹۵ تا ۱۴۰۱، بیش از ۴۸ درصد مستاجران ایرانی به زیر خط فقر رفته اند.
این در حالیست که تعداد مستاجرانی که در سال ۹۰ درگیر فقر بودند، ۱۹ درصد بود. بنابراین به نظر می آید که وضعیت قیمت ها در بازار مسکن، خیلی از مستاجران را به زیر خط فقر کشانده است. در طی سال های گذشته، درآمد خانوار هیچوقت بالا نرفته است. این در حالیست که تورم اقتصادی به شکل جهشوار افزایش یافته!
گفته می شود که قدرت واقعی دستمزدها در سال ۹۶، از میزان تورم ۶۰ درصد کمتر بود. همین عقب افتادگی جدی حقوق و دستمزد، باعث شد که بسیاری از مستاجران جامعه به خیل عظیم فقرا اضافه شوند.
بانک مرکزی در همان سال ها اعلام کرد که متوسط قیمت مسکن در تهران به متری ۵ میلیون و ۶۰۰ هزار تومان رسیده است. این در حالیست که شهریور امسال، قیمت اعلام شده برای همین شاخص، ۸۸ میلیون و ۵۰۰ هزار تومان بود.
در حوزه مسکن، با چندین فقر سر و کار داریم. یکی از کارشناسان مسکن اعلام کرد که اولین نوع فقر، فقر مسکنی است که از نظر کالبدی به شرایط مسکن می پردازد. خانه هایی که دارای امکانات اولیه مثل حمام و سرویس بهداشتی نیستند یا مثلاً آب و گاز ندارند، دچار فقر مسکنی هستند.
دومین چهره فقر مسکن به همان تامین هزینه های سکونت برمی گردد. بر اساس گفته های مسعود فراهانی، بسیاری از خانواده ها در تامین هزینه های زندگی خود دچار مشکل هستند و به همین دلیل است که به زیر خط فقر می روند. بنابراین حتی افراد فقیر را نیز می توان به دو دسته تقسیم کرد: افرادی که فقیر هستند و افرادی که فقیر نبوده اند و هزینه های مسکن آنها را به زیر خط فقر کشانده است.
بر اساس گزارش وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی بعد از پرداخت هزینه های مسکن نزدیک به ۲۳۳ هزار خانوار به زیر خط فقر می روند.
مسعود فراهانی: اعداد و ارقام بسیار متفاوت است اما می توان به صراحت اعلام کرد که حدود ۲۳۳ الی ۴۰۰ هزار خانوار ایرانی که بسیاری از آنها در شهرها سکونت دارند، درگیر فقر مسکن شده اند.
این کارشناس و تحلیلگر اقتصاد مسکن یادآور شد که حتی شاخص انتظار برای خانه دار شدن نیز به شدت افزایش یافته. نکته ای که به هنگام اعلام این شاخص در نظر گرفته نمی شود، درآمد خانوار است. در محاسبه این شاخص گفته می شود که اگر خانوار ۳۰ درصد درآمد خود را پس انداز کند، بعد از مثلاً ۳۰ سال خانه دار خواهد شد. نکته مغفول اینجاست که خانواده های کم درآمد و به خصوص چهار دهک فقیر جامعه، اساساً قدرت پس انداز خود را از دست داده اند و از آنجایی که مخارج بیش از درآمد است، هر سال به فقر آنها افزوده می شود. در نتیجه، به معنای واقعی کلمه می توان گفت که افراد فقیر جامعه، هیچ شانسی برای صاحب خانه شدن ندارند.
این موضوع فقط در مورد چهار دهک پایین درآمد مصداق ندارد و حتی دهک های نسبتاً مرفه تری مثل دهک ۵ و ۶ نیز درگیر این ماجرا هستند و دچار فقر ناشی از هزینه های مسکن شده اند. با توجه به این وضعیت، می توان گفت که بخش زیادی از شهروندان ایرانی شانس خرید خانه را از دست داده اند و هیچگونه آمارسازی و خبردرمانی نمی تواند این واقعیت را پنهان کند.
از دیدگاه آقای فراهانی، سختترین شرایط مربوط به خانواده های سه یا چهار نفره ای است که در شهرهای بزرگی مثل تهران زندگی می کنند. البته باید در نظر گرفت که تعداد شاغلین یک خانواده نیز در افزایش رفاه موثر است. مثلاً خانواده هایی که جمعیت بیش از ۴ نفر دارند، معمولاً رفاه بالاتری را تجربه می کنند. به خصوص اگر سن افراد این خانواده بالاتر از ۱۸ سال باشد و توان کار کردن داشته باشند.
وی با احتیاط در مورد کلمه مداخله دولت صحبت کرد و خاطرنشان ساخت که چنین کلماتی، در این روزها بار ایدئولوژیک پیدا کرده اند اما واقعیت اینجاست که دولت باید در حوزه مسکن نقش آفرینی داشته باشد. البته در بخش هایی مثل مجوزها و اجرای قوانین شهرسازی مداخله می کند و نقش مهمی دارد اما حاضر نیست در بخش های کنترل و مدیریت اجاره بها، نقش خود را ایفاء نماید.
این تحلیلگر اقتصادی اعلام کرد که در کشورهای مختلف اروپای غربی و شمالی دیده ایم که دولت با مداخله در تنظیم قیمت، ساخت و تهیه مسکن و دیگر جوانب بازار مسکن، توانسته وضعیت را سامان ببخشد. حتی نرخ اجاره بها هم توسط دولت تعیین می شود. چرا که دولت می تواند از این طریق در وضع مسکن مردم بهبود ایجاد کند.
source