PMBOK یکی از شناختهشدهترین استانداردها و راهنماهای مدیریت پروژه است که توسط موسسه مدیریت پروژه(PMI) تدوین شده و به طور گسترده در سراسر جهان مورد استفاده قرار میگیرد.
مدیریت پروژه یکی از حوزههای کلیدی و ضروری در تمامی صنایع، بهویژه صنعت ساخت، به شمار میرود که بهمرور زمان به یکی از مؤثرترین روشها برای دستیابی به اهداف پیچیده و متنوع تبدیل شده است. این دانش، با بهرهگیری از ابزارها و تکنیکهای مدرن، از اواسط قرن بیستم تحولی بزرگ را تجربه کرد. بااینحال، ریشههای اولیه مدیریت پروژه به اواخر قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم بازمیگردد؛ دورهای که تلاشها برای بهبود و سازماندهی فرایندهای مدیریتی بهشکل ساختاریافته آغاز شد.
1. موسسه مدیریت پروژه آمریکا
مؤسسه مدیریت پروژه (PMI) ، بهعنوان یکی از نهادهای جهانی در زمینه مدیریت پروژه، تعریف جامعی از مدیریت پروژه ارائه میدهد. طبق PMI، مدیریت پروژه بهمعنای کاربرد دانش، مهارتها، ابزارها و تکنیکها برای انجام فعالیتهای پروژه بهمنظور دستیابی به اهداف مشخص در چهارچوب محدودیتهای زمانی، هزینه و کیفیت است.
2. PMBOK چیست؟
PMBOK یکی از شناختهشدهترین استانداردها و راهنماهای مدیریت پروژه است که توسط موسسه مدیریت پروژه(PMI) تدوین شده و به طور گسترده در سراسر جهان مورد استفاده قرار میگیرد. اما مدیریت پروژه حوزهای گسترده و چندوجهی است که شامل رویکردها، استانداردها و متدولوژیهای مختلفی میشود که مدیریت پروژه نمیتواند محدود به PMBOK شود.
در دوره مدیریت پروژه بر اساس PMBOK که توسط در موسسه ACEMI ارائه شده، ضعفهای راهنمایمدیریت پروژه PMBOK برطرف شده و به دلیل توجه به مبانی مغفول مانده، این دوره از سه منظر از سایردورههای کشور متمایز است.
1. آموزش الحاقیه ساخت PMBOK یا همان PMBOK Construction Extension در کنار آموزش نسخه هفتم و پرداختن به نسخه ششم
2. مقایسه مبانی ارائه شده در الحاقیه ساخت PMBOK با استاندارد مدیریت ساخت آمریکا (CMAA)
3. یکپارچهسازی مبانی تخصصی مدیریت پروژه در قالب استاندارد موجود، همراه با بررسی ضعفهایساختاری که به استاندارد وارد است.
بسیاری بر این باورند که مدیریت ساخت (Construction Management) همان مدیریت عمومی پروژهها (Project Management) بوده و اساساً تفاوتی بین مدیریت پروژهها در صنایع مختلف وجود ندارد. این در حالی است که صنعت ساخت بهواسطه پیچیدگیهای ذاتی خود، شرایط متفاوتی داشته و نمیتوان این صنعت را همانند صنایع دیگر تحلیل نمود.
در اوایل دهه ۱۹۶۰، مفهوم مدیریت ساخت بهطور جدی در ایالات متحده مطرح شد و انجمنها و مؤسسات مختلف به دنبال توسعه فلسفهای نوین در این حوزه بودند. نقطه عطف این روند در دهه ۱۹۷۰ رقم خورد، زمانی که انجمن پیمانکاران آمریکا (AGC) و مؤسسه معماران آمریکا(AIA) مدیریت ساخت را بهعنوان یک مفهوم حرفهای در پروژههای ساخت معرفی کردند. ایندو سازمان در همان دوره تلاش کردند تا مدیریت ساخت را بهصورت سیستماتیک در پروژهها پیادهسازی کنند و قراردادهای استانداردی را برای این منظور تدوین و ارائه دهند.
نهتنها تمامی تکنیکها و مبانی که یک مدیر پروژه (PM) باید فراگیرد، مدیر ساخت (CM) نیز بایدفراگیرد، بلکه CM نیاز به محدودههای دانشی متفاوت و البته فراتری برای مدیریت پروژههای صنعت ساخت دارد. از طرفی، ساختار متفاوت صنعت ساخت این الزام را ایجاد مینماید تا مبانی مدیریت برنامهریزی، هزینه، کیفیت، ایمنی، طرح و برنامه، ریسک، پایداری، مدلسازی اطلاعات ساختمان (BIM)، قرارداد، ادعا، آنالیز تأخیرات و بسیاری از مبانی دیگر به شکلی تخصصی و مختص صنعت ساخت تدوین و ارائه گردد. موضوعی که CM باید به شکل مناسبی به یادگیری آن اقدام نماید.
باور اشتباه دیگری که وجود دارد، این است که برخی فکر میکنند مدیر ساخت فقط سرپرست یا مدیر تنها فاز ساخت و اجرا است. این نگرش نیز نادرست است. طبق تعریف انجمن مدیریت ساخت آمریکا (CMAA)، مدیر ساخت (CM) مسئولیتهایی دارد که از مراحل پیش از شروع پروژه و حتی در مرحله مطالعات آغاز میشود و ممکن است پس از پایان ساخت نیز ادامه یابد. اما تفاوت اصلی کجاست؟ تفاوت در این است که هر مدیر پروژهای نمیتواند به مدیریت پروژههای ساخت بپردازد؛ این مسئولیت مخصوص CM است که بهطور ویژه برای مدیریت پروژههای ساخت آموزش میبیند. این همان دلیلی است که دامنههای دانش مدیر ساخت متفاوت بوده و گرایشهایی همچون مدیریت پروژه و ساخت و مهندسی و مدیریت ساخت بهعنوان زیرمجموعههای رشتههای معماری و مهندسی عمران به وجود آمدهاند. این دقیقاً همان دلیلی است که دستهبندیهای مختلف صنعت ساخت ایجاد شده و این متخصصان در نقشها و جایگاههای مختلف به کار گرفته میشوند.
پس مدیر ساخت همان مدیر پروژه نبوده و برای تبدیلشدن به مدیر ساخت باید دانشی بسیار فراتر کسب نمود.
وظایف مدیر ساخت از پیش از آغاز پروژه (فاز پیشطراحی) تا پایان زمان بهرهبرداری ادامه مییابد. طبق استانداردهای معتبر مانندCMAA، وظایف مدیر ساخت در ۱۴ حوزه اصلی شامل مدیریت پروژه، بودجه، برنامه زمانی، کیفیت، قرارداد، ایمنی، طرح، پایداری، ریسک، ارزش، منابع، اطلاعات، مدلسازی اطلاعات ساختمان (BIM) و تصمیمگیری تقسیم میشود. مدیر ساخت در نقش عامل کارفرما، مسئولیت مدیریت فرایندهای طراحی تا ساخت، هماهنگی منابع، نظارت بر کیفیت، کنترل هزینهها، رعایت ایمنی و اجرای مدلهای مدیریتی را بر عهده دارد. این نقش علاوه بر تخصصهای فنی، نیازمند دانش حقوقی، سازمانی و فلسفههای مدیریتی برای تضمین موفقیت پروژه است.
جایگاه این ساختار در آموزشهای موسسه ACEMI
همانطور که بیان شد، مبانی مدیریت پروژهای باید بر اساس ساختار صنعت ساخت و بهصورت کاملاً تخصصی ارائه گردند . موضوعی که باعث شده است مؤسسه ACEMI با الگوبرداری دقیق، تخصصی و ساختاریافته از مبانی مدیریت ساخت و منطبق نمودن این ساختار با شرایط داخلی کشورمان، اولین نقشه راه جامع را در این زمینه ارائه نماید.
در نقشه راه جامع مؤسسه مهندسی و مدیریت ساخت علوی پور، در سطح مهارتهای سخت، استاندارد مدیریت ساخت آمریکا (CMAA) دیده شده است که این مباحث به شکل جامع آموزش داده میشود. همچنین به جهت آشنایی با دورهها و تاریخ برگزاری آنها میتوانید به بخش تقویم آموزشی موسسه مهندسی و مدیریت ساخت علوی پور مراجعه نمایید.
source