همشهری آنلاین: شکل درها، از سالهای دور که شهر تهران دروازه داشت، تغییر کرده و حالا به درهای الکترونیکی رسیدهایم. اما هنوز هم وقتی در شهر قدم بزنید، درهای باقیمانده از سالهای دور را خواهید دید. نگاهی کنیم به باقیماندهی تاریخ در بعضی از محلههای تهران.
آبیترین دروازه آبان
از سمت کریم خان که به سمت غرب قدم بزنید و به خیابان عضدی (آبان جنوبی) برسید و کمی وارد خیابان شوید، نبش کوچهی اَرشد، آجرهای رنگ باختهی خانهای اعیانی، درِ آبی رنگ بزرگی را بغل گرفتهاند؛ دری که شاید عکس بسیاری از مشاهیر شهر تهران را مقابل این در دیده باشید. مشخصات در یعنی چوبی بودن، گل میخها و کوبههای مذکر و مونث آن، نشان میدهد این در متعلق به سالهای دور است؛ شاید خیلی دور مثلا دورهی قاجار. این در گرچه رنگ باخته اما لوکیشن خوبی برای عکاسی است! تضاد رنگ آبی این در با آجرهایِ سُست اما استوار آن، زیباست.
به ابهت یک دروازه
لالهزار پایین را که تا انتها بیایید و بعد از تماشای سینماهای قدیمی و باقیماندهی گراند هتل به میدان امامخمینی(توپخانهی) برسید، باید به سمت غرب حرکت کنید تا به درهای قدیمی برسید. اولین دری که چشمتان را میدزند، «سردر باغ ملی» است. اینسردر زیبا متعلق به عهد مظفرالدین شاه قاجار است. ویژگیهای در هم همین را نشان میدهد؛ نقشهای گل و مرغ روی چوب، کاشیکاری بالای در و هلالی بودن ساختارِ در، میگوید که این زیباییِ معماری قاجار است. این ساختار در تکه بالای این در هم رعایت شده است.
از دورهی ظلالسلطان
میدان بهارستان، خودِ تاریخ است! اطراف آن هم انشعابات تاریخ؛ از خیابانی که دیوار «عمارت مسعودیه» است تا سمت شمال میدان؛ خیابان «صفیعلیشاه». عمارت مسعودیه در سال ۱۲۹۵ هجری قمری و در دوره قارجار به دستور مسعود میرزا ملقب به ظلالسطان ساخته شده است. نگاه قاجاری از در و دیوار آن میبارد؛ همان شکلِ در یعنی طاق ضربی، گل و مرغِ روی در چوبی و کاشیکاریهای زیبای بالای سردر ورودی ودرهای داخلی عمارت.
گذر اَدیان و دَرهای منقش آن
پیادهروی را ادامه دهید و همانطور به سمت غرب بیایید تا در پیچِ کج خیابان، به تابلوی خیابان «سیتیر» یا «قوامالسلطنه» سابق برسید. خیابانِ سنگفرششدهی عریضی که به خیابان «ادیان» معروف است. از همینجا سر به هوا شوید! سربههوایِ در و دیوارهای این خیابان قدیمی تهران. درهای این خیابان، هم بافت و ساختار دوره قاجار و پهلوی را دارند. یکی از معروفترین آنها هم سردر «مدرسهی فیروز بهرام» است. این سردر متعلق به دوره پهلوی در سال ۱۳۱۱هجری شمسی است اما شکل هممهی بنای مدرسه و سردر آن، ساختار قاجاری دارد؛ چراکه دارای ویژگیهای معماری قاجاری یعنی تقارن، قوس در شکلها، استفاده از کاشی بهویژه کاشی رنگی، سنگ و گچ است. در «کاخ شهربانی دربند»»، «کتابخانهی مجلس»، «بانک ملی» و «موزهی فرش»» هم همین ساختار را دارند. اما درهای خانههای آدمهای این خیابان هم ویژگیهای درهای دورهی قاجار و پهلوی را دارد. چوبیهای بزرگی که بعضی کاشیکاری شدهاند و بعضی دیگر از کاشی چشم پوشیدهاند. عظمت درها، طاقهای ضربی، کندهکاریهای روی درها مخلوطی از هنر دورهی قاجار و پهلوی است.
مدرنگرایی در حضور فردوسی
راه کج کنید به سمت خیابان انقلاب؛ از کنار دستفروشها و کتابفروشیها که عبور کرده و به میدان فردوسی ، سر و کلهی درهایی پیدا میشود که یک پایشان در سنت است- چوبی و بزرگ- و پای دیگرشان در مدرنیته؛ چراکه دیگر مانند درهای قدیمیتر، تزئینهای خاص ندارند. اما بلندی درها، فلزی بودن بعضی از آنها – انواع چوبی هم وجود دارد- و ساختارهای خطی- عمودی نشان میدهد این درها به دورهی مدرنگرایی عصر پهلوی متعلق هستند. روی بعضی از این درها طرح گل نیلوفر، نشان فروهر و یا خطوط موازی یا لوزی ساده را میتوان دید.
دری به سوی باغی بیانتها
خیلی سادهتر از آن چیزی است که فکرش را بکنید؛ درِ باغ امینالدوله؛ که امروز درست کنار درِ ورودی آن، پلاک شهرداری به اسم «پارک امینالدوله» نصب شده. این باغ، صد و پنجاه سال سن دارد و ایضا در آن. در سالهای دور، درِ این باغ، به دستور «امینالدوله» بعضی روزها به روی مردم باز میشد. از همهی آن زیبایی، فقط یک در باقی مانده است. دورهی ساخت این در قاجاری به سال ۱۲۹۰ هجری قمری توسط «میرزا علیخان امینالدوله» بازمیگردد.
لنگههای خسته سنگلج
قدمت بعضی از این درها بهقدری است که دیگر جان در بدن ندارند. چهرهی اصلی آنها مخدوش شده است؛ اما هنوز سرپا هستند. این درهای را اغلب میتوانید در محلهی سنگلج، عودلاجان و مولوی ببینید. معماری درها نشان میدهد از درهای دورهی قاجار تا پهلوی دوم ساخته شدهاند؛ یعنی بعضی از آنها نزدیک به صد و پنجاه سال است که زندهاند. اما از میان همهی این درها، یک در، در کوچهپس کوچههای سنگلج، چشم را میدزدد؛ در و کاشیکاری طاق «مسجد مستوفیالممالک». این بنا متعلق به اواخر دورهی قاجار یعنی سال ۱۲۹۷ شمسی است. صاحب این مسجد از همان ابتدا تصمیم گرفت که مسجد را در اختیار همه قرار دهد. به همین دلیل از همان روز نخست تا همین امروز، در زیبای مسجد به روی همهی مردم محله باز است.
از شان در بگوییم
درها، متر و معیار داشتند. به این معنی که از سه بخش اصلی تشکیل میشدند. ۱/ دماغه: این بخش از درهای چوبی قدیمی، به صورت چوبی نازک است که شباهت زیادی به شکل سرستونهای امروزی دارد.
۲/ آستانه: این بخش، پایین چهارچوب در قرار دارد و برآمد کوچکی دارد که مرز بین بیرون و درون خانه را مشخص میکند. میگویند این بخش برای حفظ حرمت خانه است تا به آهستگی وارد خانه شوند.
۳/ کوبه: جنس آنها برنجی است. دو شکل زنانه و مردانه دارد تا میزبان بداند که پشت در، مهمان مذکر است یا مونث تا حجابش را آنطور که باید رعایت کند.
۴/ سَردَر ورودی: یکی از زیباترین بخشهای معماریِ درهای قدیمی بود. سردرهای قدیمی بهویژه برای درهای چوبی، علاوه براینکه جنبهی تزئینی داشتند، سپر محافظتی دربرابر آفتاب و بارشهای فصلی بودند.
۵/ رَف: سکوهای کنارِ در برای نشستن و نفس تازه کردن و گاهی گفتگو کردن همسایهها تعبیه میشد. حالا هم در محلهی مولوی و عودلاجان و سنگلج، رَفها کنار در جا خوش کردهاند.