افرادی که دارای رفتار شهروندی مترقی هستند،در بدترین شرایط و حتی در حالت بیماری و ناتوانی هم به کار ادامه می دهند که این نشان دهنده وظیفه شناسی آنهاست.

رفتار شهروندی سازمانی، یا سندرم سرباز خوب، شامل رفتارهای اختیاری و داوطلبانه کارکنان است که جزو وظایف رسمی آنها نیست و مستقیما در سیستم رسمی پاداش سازمان، درنظر گرفته نمی شود، ولی میزان اثربخشی کلی سازمان را افزایش میدهد.
بعنوان مثال، کارگری که ممکن است نیازی به اضافهکاری نداشته باشد ولی برای بهبود امور جاری شرکت، بیشتر از ساعت کاری رسمی خود تا دیروقت در سازمان میماند، یا فردی که به آموزش کارکنان تازهوارد به سازمان کمک میکند، کارمندی که از زمانهای استراحت خود برای تکمیل کار استفاده میکند، کارکنانی که برای بهبود روش انجام کار پیشنهاداتی ارایه میکنند، یا روی پروژههای سازمان در منزل نیز کار میکنند، همگی دارای رفتار شهروندی سازمانی هستند.
افرادی که دارای رفتار شهروندی مترقی هستند، در بدترین شرایط و حتی در حالت بیماری و ناتوانی هم به کار ادامه میدهند که این نشان دهنده وظیفهشناسی بالای آنهاست.
ابعاد رفتار شهروندی سازمانی
وظیفه شناسی (انجام رفتارهای فراتر از حداقل سطح وظایف مورنیاز)
نوع دوستی(صمیمیت، همدلی و دلسوزی میان همکاران)
فضیلت مدنی(حمایت از تغییرات، تمایل به افزایش اطلاعات عمومی و کمک به آگاه سازی دیگران)
جوانمردی(شکیبایی در برابر موقعیتهای نامطلوب، بدون اعتراض و نارضایتی)
احترام و تکریم (نحوه رفتار با همکاران و مخاطبان سازمان)
هر ۵ بعد رفتار شهروندی ممکن است همزمان ظهور پیدا نکنند یا اینکه برخی از این ابعاد مانند نوع دوستی و وظیفه شناسی تاکتیکی برای تحت فشار قرار دادن مدیران سازمان باشد. یعنی کارکنان سعی کنند با انجام این اعمال بر روند تصمیم گیری مدیران سازمان برای ارتقا و یا اعطای پاداش به آنها، تاثیر گذارند که در این حالت کارکنان سازمان از “سرباز خوب” بودن به “هنرپیشه خوب” برای سازمان تبدیل می شوند!
انتهای پیام/
منبع خبر: گاهنامه مدیر
source