به گزارش همشهری؛ بنابر اقوال، قرار است ایران و آمریکا از روز شنبه پیش رو مذاکرات خود را پیرامون مساله هسته ای، در عمان آغاز کنند.
ترامپ دو روز پیش در دیدار نتانیاهو اعلام کرد که این مذاکرات، مستقیم خواهد بود اما سیدعباس عراقچی، وزیر امور خارجه کشورمان که به همراه مجید تخت روانچی مذاکرات در عمان را پیش خواهند برد، در گفتوگویی صراحتا گفت که هیچ قراری برای مصاحبه مستقیم با آمریکاییها وجود ندارد.
عراقچی در عین حال این را هم افزود که شکل مذاکره، اعم از مستقیم یا غیر مستقیم مهم نیست، بلکه آنچه از اهمیت برخوردار است، موثر بودن یا غیر موثر نبودن مذاکره است. اما چرا مقامات ایران بر غیرمستقیم بودن شکل مذاکرات تاکید دارند و از آن طرف، چرا دشمنان، مدام بر مستقیم بودن صحه میگذارند.
اولین دلیلی که موجب میشود تا ایران بر غیرمستقیم بودن شکل مذاکرات پای فشرد، به نظر میرسد احراز کنترل بیشتر بر افکار عمومی است. دور از منطق نیست اگر تصور شود طرف مقابل در صورت مستقیم بودن مذاکرات، دست به جهتدهی مطالبات ایرانیان و متعاقب آن، تحت فشار قرار گرفتن تیم مذاکراتی ایران بزند و با این مهندسی، زمینه را برای حصول بیشتر خواسته هایش فراهم آورد.
طرف مقابل میتواند با مذاکره مستقیم، میان خواسته های خود و خواسته های ایران، دو قطبی «عقلانیت – ضد عقلانیت» ایجاد کند و سبب شود تا هرگونه «مواجهه با زیادهخواهی» بهعنوان دگماتیسم بیحاصل بازنمایی شود.
دومین دلیلی که موضع ایران را نسبت به مذاکره مستقیم، زاویه بخشیده، تجربه ناکام برجام است که در پی آن، نه تنها آمریکا به تعهدات خود وفا نکرد بلکه از آن بیرون زد و بنای فشار حداکثری را بنیان نهاد. به همین واسطه برای ایران، کارآمدی مذاکره مقدم بر شکل آن است. اما آمریکا این نسبت را برعکس میفهمد؛ چرایی این فهم را در پایان نوشتار تشریح خواهم کرد.
سومین دلیل که مذاکره مستقیم را در چشم ایران ناموجه جلوه میدهد، تقصیر آمریکا در هدم کارآمدی برجام است. اگر ایران بپذیرد با آمریکا، مستقیم وارد مذاکره شود، در واقع همه آنچه به درستی درباره نقش مخرب واشنگتن در انحراف و سرانجام ناکارکردی برجام، در تمام این سالها اعلام داشته، از اعتبار می افتند و صرفاً تلاشی ایدئولوژیک برای خاطینمایی از آمریکا به عنوان دشمن سنتی، بازنمایانده میشوند.
در پایان لازم است چرایی تاکید آمریکا بر شکل مستقیم مذاکره را واکاوی نمایم که در سطور قبل، اشارتی به آن داشتم. تاکید وسواس گونه ترامپ بر مذاکره مستقیم به نظر میرسد دو دلیل عمده داشته باشد؛ اول از بردن وحدت در میان نخبگان و هیات حاکمه ایران و دوم، رو در رو قراردادن مردم با حاکمیت.
ترامپ سعی دارد با «پیش دستی در طرح ادعا» به عنوان یکی از وسایل جنگ روانی، ذهن دولتمردان را دچار «وضعیت واکنشی» کند و بدین سیاق، قابلیت کنشگری مستقل را از آنها سلب نماید و متعاقب این وضعیت، مسئولین ایران را در کشاکش یک موضوع فرعی یعنی «شکل مذاکرات» دچار دوقطبی غیر ضرور نماید.
به طریق اولی سرریز این دوقطبی غیر ضرور به جامعه، در دستور کار مقامات آمریکا و رسانه های همسوی اینان است. رسانه های غربی با مسلم فرض کردن مستقیم بودن مذاکرات و سرکش نشان دادن ایران در نپذیرفتن این سبک مذاکراتی، میکوشند اولا حاکمیت جمهوری اسلامی را ضد عقلانی و مغایر منافع جمعی ایرانیان نشان بدهند و ثانیا هزینه تغییر رویکرد احتمالی ایران در ادامه را بسیار بالا ببرند.
تاکید آمریکا بر شکل مذاکره به جای محتوا و کارآمدی مذاکره، گویای آن است که واشنگتن کمافی سابق انگیزه جدی برای حل و فصل موضوعات ندارد و مذاکره را ابزاری برای قدرت نمایی نزد دولت- ملت های جهان، خاصه آنها که رویکرد مستقل تری دارند، درک میکند.