همشهری آنلاین– لیلا باقری: تهران پر از صداست. اما گاهی، در میان این‌همه همهمه، سکوتی سنگین می‌پیچد. سکوتی که از بی‌صدا بودن ما می‌آید در این‌همه هیاهو. ما بیش از هر زمان دیگری در حال حرف زدن هستیم؛ در توییتر، اینستاگرام، خیابان… اما وقتی که باید، صدا نداریم.

مثلا آنجا که دزدگیر یک ماشین ساعت‌ها صدا می‌دهد و کسی با پلیس تماس نمی‌گیرد. در تاکسی، محل کار، خیابان… یکی زورگویی می‌کند و بقیه فقط نگاه می‌کنند. یا حتی زمانی که صدای فریاد زنانی برای سه سال از پشت درِ یک واحد مسکونی می‌آید و همسایه‌ها فقط صدای تلویزیون خود را بلندتر می‌کنند. ماجرای «خانه‌ی وحشت» در تهران را اگر نمی‌دانید، جست‌وجو کنید. اما ما از کی این‌طور شدیم؟ یا از ابتدا همین‌طور بودیم و کسی «مسئولیت اجتماعی» و «صدا داشتن» را به ما نیاموخت؟

زمانی در بازار کنار خندق، یک نانوایی بود. نانش مرغوب بود، اما چیزی که او را معروف کرده بود، نانوا بود: حاج علی جغجغه. به این نام مشهور شده بود، چون در روزهای شلوغ که بچه‌ها از سر و کول نانوایی بالا می‌رفتند، آن‌ها را جمع می‌کرد و بازی راه می‌انداخت. به هرکدام یک جغجغه‌ی بوته‌سوخت می‌داد. میوه‌ی کهورک، که رنگی جیگری دارد و اگر رسیده باشد، دانه‌های درونش هنگام تکان دادن صدا می‌دهند. هر کسی جغجغه‌اش صدا نمی‌داد، باید یا دیگران را کول می‌گرفت و دور میدان شمس‌العماره می‌چرخاند یا چند ضربه‌ی پشت‌دستی می‌خورد. وقتی هم بازی تمام می‌شد، حاج علی جمله‌ای می‌گفت: «این را به گوشت بسپار بچه‌جان… در زندگی باید صدا داشته باشی، وگرنه یکی می‌آید، می‌پرد روی کولت و از تو سواری می‌گیرد.»

در آن روزها، بچه‌ها در صف نان، «صدا داشتن» را یاد می‌گرفتند. یا مثلا حاج علی، سنگ‌ریزه‌های نانوایی سنگک را در وسط دکان کپه می‌کرد، با بچه‌ها با آن‌ها بازی می‌کرد و برایشان می‌خواند:

از راه برو، بیراه نرو… هر چند که راهت دورتر است

کم‌کم بخور، پرپر نخور… هر چند زیادش خوش‌تر است

بچه‌ها هم یک‌صدا می‌گفتند:

اوسا به چشم… اوستا به چشم.

حاج علی فقط نان نمی‌داد؛ آینده می‌ساخت. چون بچه‌ها را می‌دید، نه به‌عنوان دردسر، بلکه به‌عنوان «آینده‌ی این شهر.» حالا چه؟ اکنون که خندق پُر شده است، بازی‌ها عوض شده‌اند، الگوریتم‌ها جای نصیحت را گرفته‌اند… چه کسی به بچه‌های ما یاد می‌دهد که «صدای واقعی داشتن» یعنی چه؟ «مسئولیت اجتماعی داشتن» یعنی چه؟ یا ما که حالا به بزرگ‌سالی رسیده‌ایم، در جاهایی که باید بگذریم، داد و بیداد می‌کنیم، و آنجاهایی که باید کاری کنیم می‌گوییم «بی‌خیال»، «دردسر می‌شود»، «حوصله داری؟»، «به من چه!»

شما جزو کدام دسته هستید؟ در زندگی، همیشه و هرجا که باید صدا دارید؟

راوی و صداپیشه: رضا سمائی‌نیا

تدوینگر: مهدی کشوریان

source

توسط chidanet.ir