این‌روزها که قیمت یک آپارتمان نقلی پنجاه متری در تهران از مرز ۵.۵ میلیارد تومان گذشته، وام ۱.۲۸ میلیارد تومانی چیزی بیش از یک وعده‌ی نیمه‌جان نیست. حالا حتی با حذف شروطی مانند شرط بنا یا الزام زوج بودن متقضیان، امیدی به تاثیر این تسهیلات در کاهش فشار بازار نیست. چرا؟ چون این وام نه قدرت خرید را افزایش می‌دهد و نه حتی در قواره یک کمک هزینه جدی وارد می‌شود.

در ظاهر، تغییرات اخیر در ساختار پرداخت تسهیلات، نشانه‌ای از تسهیل‌گری به نظر می‌رسد. بانک‌ها دیگر برای پرداخت وام به دنبال شناسنامه ازدواج یا پلاک تازه نوساز نیستند. اما در عمل، ماجرا همان است که بود. سهم این وام از قیمت واقعی مسکن آن‌قدر ناچیز است که بیشتر شبیه به یک آگهی تبلیغاتی به نظر می‌رسد تا یک ابزار مالی موثر.

سود بالا، اوراق گران و اقساط کمرشکن

بیایید حساب و کتاب کنیم؛ سود این تسهیلات ۲۲.۵ درصد تعیین شده است. با این نرخ، قسط ماهیانه چیزی در حدود ۲۵ میلیون تومان خواهد بود. حال آن‌که درآمد بخش زیادی از خانوارهای شهری، حتی به نصف این رقم هم نمی‌رسد. تازه این شروع مسیر است. دریافت این وام نیازمند خرید اوراقی است که هزینه آن حدود ۲۷۰ میلیون تومان برآورد می‌شود. رقمی که خود به اندازه یک وام مجزاست و عملا این تسهیلات را برای بسیاری از متقاضیان به سدی دیگر تبدیل می‌کند.

سیاست‌سازی بدون پشتوانه اجرایی

گرچه بانک‌ها و نهادهای سیاست‌گذار از گشایش در مسیر تسهیلات سخن می‌گویند، اما تا وقتی منابع مالی واقعی برای این وام‌ها تامین و سازوکار اجرایی آن به شکلی پایدار و هوشمندانه بازطراحی نشود، نتیجه متفاوتی با گذشته ندارد. تجربه نشان داده که وعده‌های روی کاغذ، بدون عزم جدی و بودجه کافی، به اجرای موثر نخواهد رسید.

تسهیلاتی برای بازار، نه برای مردم

آنچه مسلم است، تا زمانی که سیاست‌های مالی به قدرت واقعی خرید مردم بی‌توجه باشند و قیمت افسارگسیخته مسکن مهار نشود، وام‌های میلیاردی با اقساط میلیونی فقط نقش تزئینی در گزارش‌ها دارند. این تسهیلات، نه موتور محرک در بازار هستند و نه ناجی متقاضیان خسته از اجاره‌نشینی.

در نهایت، تسهیلاتی که در ظاهر بزرگ است اما در عمل ناتوان، تنها بیانیه‌ای است برای تظاهر به حمایت؛ در حالی‌که خانواده‌ها هنوز در صفی ایستاده‌اند که آخرش به در بسته می‌رسد.

source

توسط chidanet.ir