تهران، این کلان‌شهر پرهیاهو، حالا بیش از همیشه، درگیر بحران‌هایی است که نه‌تنها بر آسایش، که بر امنیت ساکنانش سایه انداخته‌اند. از میان همه تهدیدهایی که در کمین شهر نشسته‌اند، خطر زلزله شاید بی‌صداترین اما مرگبارترین آنها باشد. به‌ویژه برای آن پنج میلیون نفری که در بافت‌های فرسوده و متروک شهر، عمدتا در مناطق جنوبی، زندگی می‌کنند. خانه‌هایی که نه توان مقابله با یک زمین‌لرزه متوسط را دارند و نه امیدی برای نوسازی‌شان دیده می‌شود.

به گزارش پرشین سازه ؛ سید امیر منصوری، استاد دانشگاه تهران و کارشناس اقتصاد مسکن، در گفت‌وگویی هشدار داده است که بحران ایمنی ساختمان‌ها در تهران به مرز نگران‌کننده‌ای رسیده است. وی بیان کرد:

جان حدود ۵ میلیون نفر به‌طور مستقیم در معرض تهدید است. این فقط یک عدد نیست، بلکه تصویری است از خیابان‌هایی که ممکن است فردای یک لرزش ساده، به گورستانی خاموش تبدیل شوند.

اما مسئله فقط زلزله نیست. این محلات با تقاضای بالای مسکن ارزان‌قیمت هم روبه‌رو هستند؛ محلاتی که باید می‌درخشیدند، اما در تله‌ی فرسودگی و سردرگمی گیر افتاده‌اند. نوسازی در این مناطق یا کاملا متوقف شده یا آن‌قدر کند است که نمی‌توان روی آن حساب کرد.

جایی برای ساخت‌وساز نیست، چون مجوزی نیست

بر اساس آمار معاونت شهرسازی شهرداری تهران، تنها نیم درصد از کل ساختمان‌های موجود در این کلان‌شهر، سالانه مجوز ساخت دریافت می‌کنند. رقمی که نه‌تنها پایین، بلکه هشداردهنده است. آن‌هم در شهری که هر روز با افزایش تقاضا، رشد قیمت و فرسایش بیشتر روبه‌روست. منصوری علت این وضعیت را نه در کمبود زمین و نبود بودجه، بلکه در پیچ‌وخم‌های حقوقی و ضعف‌های برنامه‌ریزی می‌بیند.

وی از دو سند کلیدی با انتقاد یاد کرد: «طرح جامع شهر تهران» و «طرح بازآفرینی شهری». اسنادی که به‌جای آنکه راه‌گشا باشند، با مشکلات عملی خود، عملا به مانعی برای نوسازی و توسعه بدل شده‌اند. حتی تلاش‌های شهرداری برای خروج از این بن‌بست، به‌دلیل ناکارآمدی این اسناد، به در بسته خورده است.

قفل شدن سرمایه در خانه‌ها؛ فرصت یا تهدید؟

منصوری به نکته مهمی هم اشاره کرده است: انباشت سرمایه مردم در دل خانه‌ها. طبق داده‌های بانک مرکزی، چیزی بین ۷ تا ۹ هزار همت (حدود ۷۰ تا ۹۰ میلیارد تومان) سرمایه مردمی، به‌صورت طلا و دلار، پشت درهای بسته خانه‌ها خوابیده است. در شرایط تورمی، مردم ترجیح می‌دهند پول خود را نقد یا قابل جابه‌جایی نگه‌ دارند. نه صرف ساخت‌وساز یا خرید مسکن کنند.

وی معتقد است، اگر دولت بتواند مسیر اقتصادی امن و سودآوری برای ساخت‌وساز ایجاد کند، بخش بزرگی از این سرمایه‌ها می‌توانند به موتور محرکه‌ی بازسازی تبدیل شوند. اما تا زمانی‌که چشم‌اندازی روشن وجود نداشته باشد، سرمایه‌ها در حاشیه خواهند ماند و فرسودگی در متن.

وامی که فقط ۵ متر خانه می‌دهد

منصوری در بخش دیگری از اظهارات خود به ناکارآمدی نظام وام‌دهی در حوزه مسکن پرداخته و وام خرید ۵۰۰ میلیون تومانی را نقد کرده است:

این مبلغ در شرایط فعلی فقط برای خرید پنج متر از یک خانه کفایت می‌کند.

مقایسه این رقم با سایر شرکت‌ها نشان می‌دهد که در ایران مردم باید حدود ۹۰ درصد از هزینه خرید خانه را خودشان بپردازند، درحالی‌که در بسیاری از کشورها همین مقدار از سوی بانک‌ها پوشش داده می‌شود. این مدل نه‌تنها خرید مسکن را دشوار می‌کند، بلکه عملا نوسازی و توسعه را به حاشیه می‌راند.

زمین هست، اراده نه!

در پایان، این استاد دانشگاه بر لزوم بازنگری در سیاست‌های کلان تاکید می‌کند. به باور وی، دولت به‌جای محدود کردن دسترسی به زمین، باید زیرساخت‌های لازم را فراهم کند و نهادهای مسئول را به همکاری جدی وادار سازد. تجربه کشورهای دیگر نشان می‌دهد که تامین زیرساخت با هزینه‌های منطقی ممکن است، به شرطی که اراده‌ای برای آن وجود داشته باشد.

تهران هر روز روی خطی باریک‌تر از ایمنی و توجه راه می‌رود. زلزله‌ای نیامده، اما نشانه‌هایش در دیوارهای ترک‌خورده، کوچه‌های تنگ، و خانه‌های لرزان محله‌های جنوب شهر، دیده می‌شود. شاید هنوز دیر نشده باشد؛ شاید اگر اصلاح سیاست‌ها و نگاه مسئولانه‌ای به سرمایه‌های مردمی شکل بگیرد، این شهر بتواند پیش از لرزش، خودش را بجنباند. اما اگر باز هم وقت‌کشی شود، شاید روزی برسد که دیگر فرصت بازسازی، فقط در روایت‌ها باقی بماند.

source

توسط chidanet.ir