پس از پایان حملهی ۱۲ روزهی رژیم صهیونیستی به کشور و آسیبدیدگی حدود چهار هزار واحد مسکونی و تجاری، انتظار میرفت که دولت با تکیه بر نهادهای تخصصی، روند بازسازی را آغاز کند. انتخاب ابتدایی بنیاد مسکن انقلاب اسلامی به عنوان مسئول بازسازی، امیدواریهایی ایجاد کرد؛ نهادی که تجربهی بازسازی در جنگ تحمیلی و زلزلههای مخرب را در کارنامه دارد. اما این تصمیم تنها ساعاتی دوام آورد.
به گزارش پرشین سازه ، با وعدهی شهردار تهران مبنی بر بازسازی کامل بدون دریافت کمک مالی از دولت و تامین هزینهها از طریق تراکمفروشی، ورق برگشت. به جای بنیاد مسکن، شهرداریها و استانداریها مسئول بازسازی شدند؛ تصمیمی که از دید کارشناسان، نه تنها غیرفنی و غیرقانونی بلکه دارای پیامدهایی عمیق برای آیندهی شهرها و تابآوری شهری است.
چرا انتخاب شهرداری نگرانکنندهست؟
نخستین نقد به این تصمیم، استفاده از تراکمفروشی مازاد برای تامین منابع مالی است؛ روشی که خلاف قوانین شهری است و در نهایت منجر به فشار مضاعف بر زیرساختها و کیفیت زندگی شهروندان خواهد شد. دومین نگرانی، حذف مردم از فرآیند بازسازی و واگذاری کامل پروژهها به پیمانکاران شهرداری است؛ تجربهای که بارها در بازسازیهای پیشین شکست خورده است.
کارشناسان با اشاره به تجربهی بنیاد مسکن در بازسازی شهرهایی مانند بم و سرپلذهاب، بر اهمیت مشارکت مردمی در بازسازی تاکید دارند. بازسازی نه تنها یک اقدام کالبدی بلکه فرآیندی اجتماعی و روانی است که بدون همراهی مردم به نتیجه نمیرسد.
تجربه یا آزمون و خطای دوباره؟
بازسازی موفق، نیازمند تخصص، عدالت، توجه به فرهنگ بومی و سرعت در اجراست. تجربه بازسازی شهرهایی مانند هویزه و بم به روشنی نشان داده که ساخت بدون نظر مردم، با استقبال روبهرو نمیشود. ساخت شهری جدید برای مردم هویزه بدون در نظر گرفتن سبک زندگی و فرهنگ آنها، به خالی ماندن واحدهای نوساز انجامید.
همچنین در بم، اگرچه دولت تنها بازسازی واحدهای کوچک را تقبل کرد، اما مردم با مشارکت مالی خود اقدام به ساخت خانههای بزرگتر و چند طبقه کردند. این نشان میدهد که مشارکت مردمی نه تنها ضروری بلکه محرکی قوی برای پیشبرد بهتر بازسازی است.
تغییر ناگهانی رویکرد دولت؛ چرا و چگونه؟
یکی از پرسشهای کلیدی در این میان، تغییر ناگهانی تصمیم دولت است. در صبح روز یازدهم تیر، مسئولیت بازسازی به بنیاد مسکن سپرده شد؛ اما تنها ساعاتی بعد در جلسهای دیگر، این مسئولیت به شهرداری و استاداریها واگذار شد. دلیل این تغییر، وعدهی شهردار تهران مبنی بر بازسازی بدون کمک دولت و با استفاده از تراکم فروشی اعلام شده است.
منتقدان معتقدند این تصمیم نه از روی منطق کارشناسی بلکه در جهت بهرهبرداری از شرایط بحرانی برای قانونی کردن فروش تراکمهای اضافی و تامین مالی پروژههای شهری است. در میانهی بحران، به جای تمرکز بر امدادرسانی، مصوبهای در شورای شهرداران برای فروش تراکم تصویب شد؛ امری که با واکنش منفی نهادهای بالادستی همراه بود.
کار را با افراد حرفهای پیش ببریم
چهرههای باسابقهای همچون محمد سعیدیکیا، وزیر پیشین راه و شهرسازی، بر لزوم واگذاری بازسازی به نهادی باتجربه تاکید دارند. او با تشبیهی ساده اما گویا، گفت که همانطور که برای دنداندرد به دندانپزشک مراجعه میکنیم، برای بازسازی نیز باید سراغ متخصص این حوزه برویم.
اگرچه شهرداری در امور شهری مسئولیتهای گستردهای دارد، اما بازسازی مناطق آسیبدیده در جنگ، به ویژه در شرایطی که مردم باید محور تصمیمگیری باشند، نیازمند نهادی چون بنیاد مسکن است که نه تنها تجربه بلکه ارتباط موثرتری با مردم دارد.
بازسازی موفق زمانی رخ میدهد که نهاد مجری با مردم حرکت کند، نه بر مردم. حذف بنیاد مسکن و انتخاب شهرداری، بدون شفافسازی دلایل و پیامدها، مسیر بازسازی را به مسیری پرخطر بدل کرده است. نهادهای تخصصی، تجربهاندوخته، و مورد اعتماد مردم، تنها گزینههای منطقی برای عبور از بحران هستند؛ نه تصمیمات سیاسی و شتابزده که در بلندمدت هزینههای بیشتری به شهر و شهروند تحمیل خواهند کرد.
source