به گزارش همشهری آنلاین فرهیختگان نوشت: سفرهای سید عباس عراقچی، وزیر خارجه ایران به روسیه و چین و مذاکرات با تروئیکای اروپایی (آلمان، فرانسه و انگلیس) این گزاره را تائید می‌کند که تهران به اهمیت تثبیت شرایط پس از جنگ از طریق دیپلماسی پی برده است. کارکرد دیپلماسی برای تهران نه برای عقب‌نشینی، بلکه با هدف تثبیت دستاوردهای میدانی، مدیریت اعمال فشارهای غرب و جلوگیری از شکل‌گیری اجماع علیه ایران صورت می‌گیرد. در تازه‌ترین اقدام، علی لاریجانی، مشاور رهبر انقلاب در سفری که رسانه‌های منطقه آن را «غیرمنتظره» خواندند، به مسکو سفر کرد و در کاخ کرملین با ولادیمیر پوتین، رئیس‌جمهور روسیه دیدار و درباره اوضاع غرب آسیا و همچنین برنامه هسته‌ای ایران گفت‌وگو کرد.

سفر لاریجانی به مسکو آن هم در کمتر از ۴ هفته پس از سفر وزیر امورخارجه، با توجه به جایگاه و نقش لاریجانی، جدا از نمایش عادی‌بودن رابطه دو کشور، بیانگر جایگاه مسکو در سیاست خارجی تهران است. مسکو نیز برای این رابطه اهمیت قائل است؛ از همین رو پس از اینکه وبسایت اکسیوس به نقل از منابعی ناشناس نوشت که پوتین تهران را «ترغیب» کرده «غنی‌سازی صفر» را بپذیرد، وزارت خارجه روسیه بلافاصله این خبر را تکذیب کرد و در بیانیه‌ای این خبرسازی‌ها را یک «کارزار جدید سیاسی برای بدنام‌سازی» و با هدف «تشدید تنش پیرامون برنامه هسته‌ای ایران» خواند. اکنون در آستانه مذاکرات ایران با تروئیکای اروپایی که در سطح معاونان وزرای خارجه برگزار می‌شود و در شرایطی که اروپایی‌ها سخن از احتمال فعال‌سازی مکانیسم ماشه می‌گویند، لاریجانی به مسکو سفر کرده تا به صورت ویژه درباره پرونده هسته‌ای ایران با رئیس جمهور روسیه گفت‌وگو کند. لاریجانی البته با این پرونده ناآشنا نیست. او دو دهه قبل در جایگاه دبیری شورای عالی امنیت ملی، مسئول اصلی پرونده هسته‌ای ایران بود. دوره‌ای که او سکان مذاکرات هسته‌ای را در دست داشت، یکی از حساس‌ترین و پرتنش‌ترین دوران‌های تقابل ایران با غرب به‌ویژه سه کشور اروپایی و آژانس بین‌المللی انرژی اتمی بود. او حالا یک‌بار دیگر در یکی از حساس‌ترین و پرتنش‌ترین دوران، به شکلی درگیر پرونده هسته‌ای ایران شده است. رفتار و عملکرد لاریجانی حداقل در یک‌سال گذشته نشان می‌دهد او توانسته در نقطه‌ای که ایستاده، تعادل ایجاد کند.

شاید نخستین گام جدی او، به آبان ماه سال گذشته برگردد که لاریجانی در میان تجاوزات رژیم صهیونیستی به لبنان سفر کرد و توانست با مقامات عالی‌رتبه لبنانی از جمله نبیه بری (رئیس پارلمان) و نجیب میقاتی (نخست‌وزیر) دیدار و پیام رهبر انقلاب را به طرف لبنانی منتقل کند. لاریجانی پس از بازگشت از لبنان، رفته‌رفته در عرصه سیاست ایران، نقش پررنگ‌تری ایفا کرد. حضور در برنامه‌های صدا و سیما، حضور چند ساعته در نمایشگاه کتاب و دیدار با مقامات کشورهایی که به ایران سفر می‌کنند، همه و همه حکایت از «بازگشت» لاریجانی می‌داد.

نقطه اوج این بازگشت، در جریان تجاوز رژیم صهیونیستی به ایران رقم خورد. لاریجانی در جنگ و پس از آن ۲ گفت‌وگو با رسانه ملی داشت که هر کدام از منظری قابل اهمیت بود. او در نخستین گفت‌وگو در هفته نخست جنگ، با ادبیاتی منطقی و درست و بدون کوچک‌نمایی دشمن، صحنه واقعی میدان را برای مردم شرح داد. لاریجانی با کنایه‌هایی که گفتنش شاید تنها از او بربیاید، گفت که فریبکاری ترامپ کاری است که فقط از «آدم‌های ولگرد در خیابان» بر می‌آید. او در میانه تلاش‌های صهیونیست‌ها و پیام‌های تهدید ترامپ و نقش‌آفرینی ضدانقلاب برای به راه انداختن آشوب در کشور، در کنار تعریف از نجابت ملت ایران، «پایداری» را یگانه راه به پایان رساندن جنگ خواند. دومین گفت‌و گوی لاریجانی، چند روز پس از جنگ منتشر شد. او در شرایطی که طرف اسرائیل، آمریکا و شبکه رسانه‌ای غربی در تلاش برای سرپوش گذاشتن بر شکست رژیم صهیونیستی بودند و جامعه تشنه یک روایت رسمی از ابعاد این جنگ بود، تنها فردی بود که روایتش را مبتنی بر فکت‌های دقیق ارائه داد. لاریجانی در این گفت‌وگوی ۸۰ دقیقه‌ای، با یک دسته‌بندی درست، ضمن اینکه افکار عمومی را در جریان جزئیات جنگ قرار داد، روایت شکست صهیونیست‌ها را نیز در اذهان تثبیت کرد.

در کنار این گفت‌و گوهای تلویزیونی و حتی فعالیت در شبکه‌های اجتماعی، علی لاریجانی، یک کنش معنادار دیگر داشت که به معنای واقعی حاکی از «بازگشت» او بود. لاریجانی پنج‌شنبه ۲۶ تیر به هیئت آیین حسینی رفت تا از ناگفته‌های ‌جنگ تحمیلی اسرائیل علیه مردم ایران سخن بگوید. صرف نظر از محتوای سخنان لاریجانی، سخنرانی او در هیئت به عنوان پایگاه ایدئولوژیک و محور کنش‌گری اجتماعی و سیاسی جوانان متدین، حائز اهمیت است. لاریجانی اکنون در نقطه‌ای ایستاده که شاید سال‌ها قبل باید به آن می‌رسید.

حرکت لاریجانی در شطرنج راهبردهای جنگی

به گزارش همشهری آنلاین، جوان نوشت: علی لاریجانی مشاور رهبر انقلاب، عصر دیروز دیداری غیرمنتظره با پوتین داشت. روس‌ها و چینی‌ها باید هزینه شکسته‌شدن هژمونی امریکا در جهان را خیلی بیشتر از این و با نرخ واقعی به ایران بپردازند! ایران می‌دانسته است به‌رغم همه احتیاط‌ها و محافظه‌کاری روس‌ها تبادل پیام سیاسی بین دوکشور نتایج خاص خود را دارد. ایران قطعاً مهره‌ای مؤثر برای این شطرنج خود داشته که به‌رغم دیدار اخیر عراقچی با پوتین به «حرکت» دیگری رضایت داده است. این مهم‌ترین دلیل این ملاقات می‌تواند باشد

عصر دیروز کاخ کرملین از دیدار پوتین با علی لاریجانی مشاور رهبر انقلاب خبر داد، بدون توضیح بیشتری درباره محتوای دیدار و فقط با یک اشاره کلی. رسانه‌های داخلی خبر مستقلی نداشتند. واضح است که نمی‌توان با این اطلاعات از «محتوا»‌ی دیدار سخن گفت، اما می‌توان دو فرض داشت: اول اینکه این دیدار را در فضای فورس‌ماژور یعنی شرایط غیرقابل‌پیش‌بینی برای دوطرف تعریف کرد. اما شاید درست‌تر آن است که آن را دیداری فوری برای آخرین تبادل‌نظرات جدی درباره وضعیت تجاوز امریکا و اسرائیل و مسئله هسته‌ای ایران، مسئله مهم غزه، و مذاکرات نه‌چندان جدی ایران با تروئیکای اروپا که می‌تواند برای روس‌ها مهم باشد، ارزیابی کرد. مشخصاً مضمون دیدار بیشتر سیاسی است و نباید آن را به تقاضاهای نظامی ایران تقلیل داد، زیرا بعید است ایران تقاضای نظامی مشخصی غیر از آنچه روال سال‌های قبل بوده از روس‌ها داشته باشد و چنین مراوداتی هم نیازی به یک سیاستمدار ندارد و سران نظامی عهده‌دار آن می‌شوند. ایران مواضعی راهبردی درباره مسائل جهان و امریکا و فلسطین و استقلال خود دارد که مشخص و تغییرناپذیر است، اما برخی هماهنگی‌ها شاید لاریجانی را به این سفر ضروری راهی کرده باشد.

در ایران معمولاً کسانی که روس‌ستیز هستند و بخش‌هایی از حکومت را با اتهام «روسوفیل» می‌نوازند، درست در بحران‌ها انتظار دارند روس‌ها با تمامی قوا به یاری ایران بشتابند! روسوفیل‌ها نیز گروه مقابل را امریکوفیل می‌دانند که ذوب در امریکا شده‌اند. با این‌حال جای شگفتی آنجاست که در این مواقع امریکوفیل‌ها بیشتر از روسوفیل‌ها چشم به نتایج سفر راهبردی می‌بندند! این خود نشان می‌دهد که این اتهامات صرفاً بازی سیاسی و جناحی و انتخاباتی است.

سیاست مستقل ایران نشان داده است هرگز قراری برای تضمین موجودیت خود یا حتی بسیار کمتر از آن با هیچ کشوری نداشته و انتظاری هم ندارد، مگر آنچه در قراردادهای رسمی میان دوطرف موجود است. البته انتظار حمایت محکم دیپلماتیک و سیاسی از روس‌ها و چینی‌ها در بحران‌ها امری معقول است. معتقدم چینی‌ها و روس‌ها باید هزینه شکسته‌شدن هژمونی امریکا در جهان را خیلی بیشتر از این و با نرخ واقعی به ایران بپردازند! و این اگر یکی از دلایل سفر به مسکو نباشد، باید در فوریت دیگری به روس‌ها یادآوری شود. برای روسیه و چین، چیز کمی نیست که ایران به‌رغم تحریم‌هایی که برای خود آن دو کشور غیرقابل‌تحمل است، بتواند به تنهایی گلیم خود را مقابل دو قدرت اتمی دیگر و به‌ویژه مقابل امریکا با آن اقتصاد و ارتش نجومی از آب بیرون بکشد و تحلیلگران منصف و منطقی را قانع کند که امریکا مقابل ایران نتوانست کاری از پیش ببرد. فروریختن هژمونی امریکا برای چین و روسیه آسان به دست نمی‌آید و شکست مقابل ایران، گویا پیام روشنی از روسیه و چین به امریکاست. پس باید هزینه آن هم روشن و قابل‌سنجش باشد! فقط می‌توان به یک فرض توجه کرد تا اهمیت نیم‌قرن مقابله ایران با امریکا برای بسیاری از کشورهای رقیب امریکا معلوم شود: اگر ایران همین فردا تصمیم بگیرد با امریکا آشتی کند و یک متحد امریکا در منطقه باشد، روس‌ها و چینی‌ها چه‌چیزهایی را که از دست نخواهند داد؟!

ممکن است با مفروض‌گرفتن اخبار و گزارش‌های معمول رسانه‌ها بگوییم روسیه با اینکه خود را متحد ایران معرفی می‌کند، اما در وقایع اخیر و حتی در سال‌های گذشته، حمایت بی‌دریغ خود را از تهران نشان نداده یا دست‌کم افکارعمومی را در ایران برای این حمایت اقناع نکرده و به‌ویژه در جنگ اخیر با شعارهای دیپلماتیک صرفاً خواهان راه‌حل سیاسی شده است، فلذا دیدار لاریجانی با پوتین فرصتی برای تهران است تا به این وضعیت هم رسیدگی شود. اما سوابق مراودات دوکشور بیشتر نشان می‌دهد این دیدار را باید صرفاً محملی برای تقویت اشتراکات راهبردی و همسویی بیشتر دانست. نه آنچنان که ما انتظار داریم حل معادله بزرگ شکست هژمونی امریکا! می‌توان اطمینان داشت که امریکا و اسرائیل احتمالاً با نگرانی به تقویت روابط ایران و روسیه نگاه کنند، اما نمی‌توان اطمینان داشت که این تقویت آثار عملی فراوانی داشته باشد. روس‌ها در مسائل مربوط به اسرائیل به‌خاطر حضور صدها هزار یهودی روسی در میان شهرک‌نشین‌ها و نفوذ صهیونیسم همواره احتیاط خاص خود را دارند. روابط با امریکا نیز برای آنان یک بازی است که به‌ویژه در شرایط جنگ اوکراین منافع خود را با بیشترین جزئیات درنظر می‌گیرند. اما ایران می‌دانسته است که تبادل پیام سیاسی بین دوکشور نتایج خاص خود را دارد. ایران قطعاً مهره‌ای مؤثر برای این شطرنج خود داشته که به‌رغم دیدار اخیر عراقچی با پوتین به «حرکت» دیگری رضایت داده است. این مهم‌ترین دلیل این ملاقات می‌تواند باشد.

source

توسط chidanet.ir