تهران، شهری با سابقهای طولانی از تجربههای بحرانزا، از جنگ و حملات هوایی تا زلزلههای محتمل، همچنان در زمینه رعایت اصول پدافند غیرعامل در طراحی و ساختوساز دچار غفلت ساختاری است. با وجود هشدارهای مکرر کارشناسان و مسئولان، هنوز بخش قابلتوجهی از سازوکارهای مربوط به ایمنی غیرنظامی، در فرآیند صدور پروانههای ساختمانی بهصورت الزامآور پیادهسازی نمیشود.
پدافند غیرعامل چیست؟
پدافند غیرعامل مجموعهای از تدابیر مهندسی، طراحی و اجرایی است که با هدف کاهش خسارات ناشی از تهدیدات انسانی یا طبیعی مانند حملات نظامی، زلزله، یا قطع سیستمهای زیرساختی تدوین میشود. این اقدامات شامل طراحی پناهگاههای امن، استفاده از مصالح مقاوم در برابر انفجار و زلزله، یا نصب سامانههای کنترل خودکار برای گاز و برق در زمان بحران است.
اما با وجود سابقه تجربه جنگی در دهه ۶۰ و خطر همیشگی زلزله در کلانشهر تهران، هنوز این اصول در فرآیند ساختوساز بهصورت قانونمند و فراگیر اجرا نمیشود. در بسیاری از کشورهای توسعهیافته، رعایت اصول پدافند غیرعامل جزو الزامات ساخت است، حال آنکه در شهرهای ما، بهویژه تهران، هنوز این نگاه نهادینه نشده است.
یادآوری تجربههای فراموششده
پیروز حناچی، شهردار سابق تهران و عضو شورای مرکزی سازمان نظام مهندسی، در گفتوگویی به این پرسش میپردازد که چرا با وجود تجربیات سنگینی مانند جنگ ایران و عراق، پدافند غیرعامل پس از پایان جنگ به حاشیه رفت؟ به گفته او، در دوران دفاع مقدس، پناهگاههایی همچون زیرزمین بازار میدان سبز تهران یا پناهگاههای بتنی در دانشگاهها و مدارس ایجاد شد؛ اما با گذر زمان، این فضاها به کاربریهای تجاری یا خدماتی تغییر یافتند.
در مقایسه، کشورهایی مانند سوئیس که حتی تجربه جنگ را نداشتهاند، برای مقابله با حملات اتمی یا تهدیدات احتمالی، شبکهای گسترده از پناهگاههای زیرزمینی ایجاد کردهاند. حناچی معتقد است: «در کشور ما هم ظرفیت قانونی و فنی برای اجرای پدافند غیرعامل وجود دارد، اما تا زمانی که بهطور الزامآور اجرا نشود، با هر بحران جدید، هزینه سنگینی پرداخت خواهیم کرد.»
زلزله، تهدید فراموششده امروز
در شرایطی که تهدیدات نظامی فعلا دور از ذهن بهنظر میرسند، زلزله بزرگترین خطر بالقوه تهران است. حناچی بر اجرای دقیق آییننامه 2800 و دیگر مقررات ملی ساختمان تاکید میکند و میافزاید: «ما نیاز داریم که اصول پدافند غیرعامل در دل این آییننامهها، اجرایی و نهادینه شود، نه فقط در قالب توصیهنامههای اختیاری.»
وی همچنین به ضرورت هوشمندسازی زیرساختهای شهری اشاره میکند. برای مثال، در صورت وقوع زلزله یا آتشسوزی، سیستمهای برق و گاز باید بهطور خودکار قطع شوند تا از فجایع ثانویه جلوگیری شود.
جنگ دوازدهروزه و ضرورت بازنگری در ساختار ایمنی
حناچی با اشاره به تجربه اخیر «جنگ دوازدهروزه» در منطقه، میگوید: «در آن واقعه، برخلاف موازین بینالمللی، حریم هوایی مورد تجاوز قرار گرفت و این نشان داد که نمیتوان فقط به قواعد جهانی تکیه کرد. ما باید در داخل، آمادگی کامل برای هر نوع تهدید داشته باشیم.»
وی با انتقاد از کمتوجهی به موضوع پدافند غیرعامل در سازمانهای مهندسی ساختمان، از نبود ابزارهای سنجش واقعی تابآوری ساختمانها در برابر تهدیداتی مانند حملات سایبری، شیمیایی یا نظامی گلایه میکند و معتقد است این خلأ، میتواند در شرایط بحرانی بسیار پرهزینه باشد.
نقش شرکتهای دانشبنیان و ظرفیتهای مغفولمانده
به گفته حناچی، برخی شرکتهای دانشبنیان داخلی توانایی ارزیابی تابآوری سازهها را پس از آسیبدیدگی دارند و میتوانند با ابزارهایی مانند لرزهسنجی، میزان آسیبپذیری سازهها را مشخص کنند. با این حال، بهرهگیری از توان این شرکتها هنوز در ساختار مدیریت بحران کشور نهادینه نشده است.
او به زلزله کوبه ژاپن بهعنوان نمونهای موفق اشاره میکند که چگونه آن رویداد تبدیل به آزمایشگاه طبیعی برای بهبود دستورالعملهای مهندسی در ژاپن شد، اما در ایران، رویدادهایی مشابه همچنان بدون مستندسازی یا اصلاح ساختاری سپری میشوند.
معماران، آموزش و مسئولیت اجتماعی
یکی دیگر از نگرانیهای مطرحشده، وضعیت آموزش مهندسان معمار است. آیا مهندس معمار هنگام طراحی ساختمانها، اصول پدافند غیرعامل را در نظر میگیرد؟ آیا نقشههای ساختمانی الزام قانونی برای پیشبینی شرایط بحرانی دارند؟ پاسخ حناچی به این پرسش روشن است: «در مقررات نظام مهندسی، این موارد پیشبینی شده، اما ضمانت اجرایی آن ضعیف است. برای مثال، ساخت پناهگاههای زیرزمینی یا طراحی مسیرهای فرار باید جزئی از طرحهای معماری باشند، اما غالبا بهصورت تشریفاتی به آن پرداخته میشود.»
آیندهای که باید ساخت
پدافند غیرعامل امروز یک انتخاب نیست، یک ضرورت است. تجربه جنگ دوازدهروزه، زلزله بم، حملات سایبری جهانی و تهدیدات اقلیمی همه در کنار هم یادآور میشوند که آیندهای امن، نیازمند تصمیمگیری امروز ماست.
اگرچه زیرساخت قانونی برای اجرای این الزامات وجود دارد، اما زمان آن فرا رسیده که سازمانهای مسئول، بهویژه نظام مهندسی، از مرحله توصیه عبور کرده و وارد فاز اقدام و الزام شوند.
source