پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :

سرویس تاریخ «انتخاب»: اسدالله علم (۱ مرداد ۱۲۹۸ بیرجند – ۲۵ فروردین ۱۳۵۷ نیویورک)، یکی از مهم‌ترین چهره‌های سیاسی دوران محمدرضا شاه، وزیر دربار از ۱۳۴۵ تا ۱۳۵۶ و نخست‌وزیر ایران از سال ۱۳۴۱ تا ۱۳۴۲ بود.  

 

«انتخاب» هر شب یادداشت‌های روزنوشت علم را منتشر می‌کند.

 

۱۴ آبان ۱۳۵۱: دیشب باران و توفان بود. امروز صبح به بازدید از مؤسسات امور اجتماعی [خارک]گذشت. در حدود ساعت ۱۰ رژه کشتی‌های جنگی آغاز شد. قرار بود شاهنشاه در ناوچه سلطنتی کیش سلام بگیرند، چون دریا طوفانی بود، ممکن نبود به ناوچه برویم. در ساحل در برج فرماندهی، رژه گرفتند. بسیار خوب بود. نوه امپراتور حبشه که فرمانده نیروی دریایی حبشه است، نیز مهمان بود. ۲۹ کشتی و انواع ناوچه‌های تندرو و موشک انداز و اژ درانداز رژه رفتند و در مقابل جایگاه شلیک توپ کردند. بعد هلیکوپتر‌ها و [هاور کرافت‌های]مقیم [خارک]که ۱۲ هلیکوپتر و ۱۶ هوور کرافت بود، رژه رفتند. در این اثنا شاهنشاه فرمودند: کشتی‌های موشک انداز با موشک به هدف دیروز که یک کشتی کهنه بود و هلیکوپتر‌ها قشنگ به آن تیراندازی کردند، با موشک تیراندازی کنند. دو کشتی موشک انداز مأمور شد که هشت موشک شلیک کند. فقط یک موشک از یک کشتی خارج شد و به هدف نخورد و دیگر موشک‌ها آتش نشد. خیلی خیلی باعث ناراحتی شد، مخصوصاً در حضور فرمانده ناوگان حبشه. من که آن قدر غصه خوردم که سرم درد گرفت و بعد که به سر ناهار آمدیم، به زور چند گیلاس ودکا قدری به درد سرم تخفیف دادم. شاهنشاه خیلی عصبانی شدند، ولی به روی خودشان نیاوردند. سر ناهار آمبیانس خیلی غم انگیز و سنگینی بود. من به وزیر دارایی که پهلویم نشسته بود، گفتم: اگر تیر رها میشد و به هدف میخورد، اکنون تمام صحبت بر سر نیروی دریایی و کنترل حتی اقیانوس هند – و نه تنها خلیج فارس – دور میزد؛ ولی اکنون هیچ صحبتی نمی‌شود و صحبت از ماهی‌های خلیج فارس است. او هم نکته را فهمید. ولی از آن جایی که بالاخره باید به یک نوعی عظمت خودمان را به رخ بدبخت حبشه بکشیم، آخر ناهار شاهنشاه صحبت از برنامه پنج ساله پنجم فرمودند که [هزینه]آن شصت ملیارد دلار خواهد بود و عایدات سرانه هر ایرانی که اکنون پانصد دلار است، به هزار دلار تا هزار و دویست دلار در آخر برنامه خواهد رسید. 

بعد از ناهار قدری با هلیکوپتر روی کشتی‌های جنگی و ۲۷ کشتی نفت کش که در اسکله منتظر بارگیری بودند، گردش شد. بعد به هواپیما نشسته شیراز آمدیم. در شیراز شاهنشاه را در باغ ارم گذاشتم و خودم اجازه گرفتم به منزل یکی از دوستانم رفتم. شام بسیار خوبی خوردیم و شب بسیار خوش گذشت….

source

توسط chidanet.ir