آیا رویای خانهدار شدن مرده است؟
برای نسل زد (Gen Z)، پاسخ به این سوال مثبت است و همین واقعیت تلخ، مسیر زندگی اقتصادی آنها را کاملاً تغییر داده است. در شرایطی که گزارشهای اخیر از هزینه ساخت مسکن نشان میدهد قیمت تمامشده برای هر مترمربع سر به فلک کشیده، خانه از یک کالای مصرفی به یک کالای لوکس و دستنیافتنی تبدیل شده است. این وضعیت منجر به ظهور پدیدهای نوین به نام «پوچگرایی اقتصادی» (Financial Nihilism) شده است. این گزارش تحلیلی واکاوی میکند که چگونه ناامیدی از بازار ملک، منطق پسانداز را در ذهن میلیونها جوان دگرگون کرده است.
پایان امید به پسانداز سنتی؛ وقتی ریاضیات شکست میخورد
بر اساس تحلیلهای جدید منتشر شده در دنیای اقتصاد و مطالعات دانشگاههای شیکاگو، بحران مسکن اکنون به یک معضل جهانی تبدیل شده است. برای بسیاری از متولدین دهههای اخیر، خرید خانه نه یک برنامه میانمدت، بلکه توهمی دور از دسترس است.
زمانی که آمارهای رسمی از سقوط قیمت دلاری مسکن و رکود تورمی صحبت میکنند، اما قدرت خرید جوانان همچنان پایین است، الگوی رفتاری تغییر میکند. مطالعات نشان میدهند وقتی جوانان میبینند حتی با دریافت وام مسکن میلیاردی و بازپرداختهای سنگین آن نیز نمیتوانند صاحب خانه شوند، انگیزه پسانداز بلندمدت را از دست میدهند. آنها با خود میگویند: «وقتی میدانم با کار معمولی هیچگاه به خانه نمیرسم، چرا باید امروز را فدای فردایی کنم که وجود ندارد؟»
تغییر فاز سرمایهگذاری؛ فرار از بازار ملک به بازارهای پرریسک
با قفل شدن مسیرهای سنتی موفقیت برای خانهاولیها، نسل زد دچار نوعی دگردیسی در انگیزه کاری شده است. آنها دریافتهاند که فرمول قدیمی «کار سخت + پسانداز = خانه» دیگر جواب نمیدهد. در نتیجه، بسیاری از آنها به جای تلاش برای ورود به بازار ملکی که در رکود سنگین فرو رفته است، تمرکز خود را بر خرج کردن درآمد برای تفریحات و تجربیات لحظهای گذاشتهاند.
این ناامیدی، به ویژه در میان کسانی که با فشار فزاینده اجاره مسکن (که میانگین آن در تهران ارقام عجیبی را ثبت کرده) دستوپنج نرم میکنند، باعث گرایش به بازارهای مالی پرریسک شده است:
- ورود به بازار رمزارزها و NFT: نسل زد سیستم مالی سنتی را ناکارآمد میداند و به دنبال یک جهش مالی یکشبه در کریپتو است.
- ریسکپذیری افراطی: پذیرش ریسکهای سنگین در سرمایهگذاری، تلاشی مذبوحانه برای جبران عقبماندگی مالی است که از طریق پسانداز عادی جبران نمیشود.
واکنشی عقلانی به ناکارآمدی اقتصادی
بسیاری از منتقدان، رفتار نسل جدید را به تنبلی تعبیر میکنند. اما تحلیلگران اقتصادی معتقدند این رفتارها، واکنشی کاملاً «منطقی» به واقعیت تلخ بازار است. وقتی قوانین سقف افزایش اجارهبها هم نمیتواند فشار هزینه مسکن را از دوش جوانان بردارد، آنها به دنبال راههای جایگزین میروند.
رفتار نسل زد مانند دوندهای است که میبیند با وجود تمام تلاشها، خط پایان مسابقه (خرید خانه) مدام دورتر میشود. بنابراین، یا از مسابقه انصراف میدهد (کار کمتر) یا سعی میکند با پرشهای خطرناک (سرمایهگذاری پرریسک) موانع را رد کند.
شکاف طبقاتی و پیامدهای اجتماعی
بحران مسکن منجر به شکاف اجتماعی بزرگی شده است. امروزه عملاً تنها جوانانی شانس ورود به بازار را دارند که از حمایت مالی والدین برخوردار باشند. تداوم این روند و دشواری دسترسی به تسهیلاتی نظیر وام ودیعه مسکن، احساس بیعدالتی را تشدید کرده و میتواند تبعات سنگینی نظیر تهدید ثبات مالی و کاهش اعتماد به نهادهای رسمی را به همراه داشته باشد.
کارشناسان تأکید دارند که سیاستگذاران باید با درک واقعیتهای زندگی نسل زد و ارائه سیاستهای هوشمندانه در حوزه تأمین زمین و مسکن، مسیرهایی جدید برای امنیت اقتصادی و امید به آینده ایجاد کنند.
source