گرچه بسیاری از کارشناسان می گویند که به دلیل کمبود مسکن، در سال های آتی دچار مشکل خواهیم شد، برخی هم عقیده دارند که با تغییر نسل ها، ممکن است نیاز به مسکن کمتر شود. در دهه ۸۰، متقاضیان دهه ۶۰ به بازار مسکن فشار آورده اند که تا همین امروز هم اثرات آن را مشاهده می کنیم. اما متقاضیان دهه ۷۰ و ۸۰ کمتر هستند و به همین دلیل، نیاز کمتری به مسکن ایجاد خواهد شد و در نهایت حباب مسکن نیز تعدیل می شود.
به گزارش پرشین سازه ، بسیاری از کارشناسان می گویند که پیش درآمد این قضیه را در رکود ۲ ساله مسکن می بینیم و احتمال دارد که پس از آن، شاهد کاهش قیمت باشیم.
بررسی آمارها نیز برای درک بهتر شرایط لازم و ضروری است. مثلاً آمارها نشان می دهد که ۸۷.۸ درصد خانواده های شهرنشین صاحبخانه یا مالک زمین هستند. به این ترتیب، می توان گفت که بیشتر خانواده ها بر مسکن خود مالک هستند.
اجاره نشین ها، ۱۵.۵ درصد جمعیت شهرنشین را تشکیل می دهند. این عدد در شهرهای مختلف، ممکن است متفاوت باشد. مثلاً در تهران گفته می شود که ۵۰ درصد خانواده ها، مستاجر هستند. پیش از گرانی های اخیر مسکن، وضعیت انقدر هم بحرانی نبود اما به تدریج، قدرت خرید مردم پایین آمد و این موضوع در پایتخت، بیش از سایر نقاط کشور دیده می شد.
از جمعیت خانواده ها، نزدیک به ۷.۵ درصد به شکل رهن کامل در مسکن خود ساکن هستند. به عبارت دیگر، اجاره پرداخت نمی کنند اما مبلغی را به عنوان رهن مسکن در اختیار مالک گذاشته اند. آمارها نشان می دهد که ۶.۷ درصد نیز به صورت رایگان در مسکن خود اقامت کرده اند. این قشر معمولا خانواده هایی هستند که در مسکن اقوام یا خانواده های خود ساکن شده اند و معمولاً اجاره یا رهن پرداخت نمی کنند.
در این میان، گروهی هم وجود دارند که مالک ساختمان خود هستند اما مالک زمین نیستند. این خانوارها که کمتر از ۱.۱ درصد می باشند، در زمین هایی که مالکیت مشاع داشته اند، اقدام به مسکن سازی کرده اند.
قشر کوچکی از ساکنان کشور هم هستند که در منازل تامین شده توسط کارفرمای خود زندگی می کنند. این جامعه کوچک کمتر از ۱ درصد ساکنان کشور را تشکیل می دهند.
آمارها نشان می دهد که مالکان و صاحبخانه ها همچنان بالاترین میزان فراوانی را دارند اما در طی سال های گذشته، نرخ اجاره نشینی رشد کرده است؛ چرا که خرید مسکن از همیشه دشوارتر شده!
در گذشته، لزوماً اجاره نشینی به معنای فقر و محرومیت نبود اما آمارهای امروز نشان می دهد که بخش عظیمی از اجاره نشینان، از دهک های پایین اجتماع هستند. نزدیک به ۱۴.۱ درصد از اجاره نشینان از دهک اول جامعه هستند. ۱۹.۷ درصد به دهک دوم و ۲۰ درصد هم از دهک سوم می باشند. این در حالیست که فقط ۱۱.۷ درصد از اجاره نشینان از دهک دهم درآمد هستند.
از این آمارها می توان چنین استنباط کرد که بخش ناچیزی از افراد پردرآمد اجاره نشین هستند و احتمالاً تعداد زیادی از آنها موفق به خرید خانه شده اند.
از دیگر داده های جالب توجه در آمارهای مسکن این است که استان های مختلف کشور به یک میزان برای شاخص مسکن هزینه نمی کنند. مثلاً خانواده های ساکن تهران، فارس، البرز، زنجان و همدان بیشترین هزینه را در سال ۱۴۰۲ برای بخش مسکن پرداخت کرده اند.
به شکل میانگین، تهرانی ها سالانه نزدیک به ۱۸۴ میلیون برای اجاره مسکن هزینه کرده اند و به همین دلیل، در بالاترین جایگاه هزینه مسکن قرار گرفته اند. بعد از آن نوبت به استان فارس می رسد که به شکل میانگین ۱۰۰ میلیون برای اجاره مسکن سالانه خود هزینه می کنند. استان های البرز، زنجان و همدان نیز به ترتیب ۹۶، ۷۵ و ۷۵ میلیون تومان برای هزینه مسکن سالانه پرداخت کرده اند.
جالب اینجاست که برخی از استان های کشور، پایین ترین هزینه را برای اجاره مسکن پرداخته کرده اند. به ترتیب استان های ایلام، سمنان، کهگیلویه و بویر احمد، کرمان و آذربایجان غربی کمترین هزینه ها را به بخش مسکن اختصاص داده اند.
مثلاً اجاره نشینان ایلامی در سال ۱۴۰۲، فقط ۳۶ میلیون تومان به شاخص اجاره مسکن اختصاص داده اند. این در حالیست که تهرانی ها، ۵ برابر این مبلغ را به اجاره مسکن پرداخت کرده اند.
یکی دیگر از بخش های جالب توجه آمارهای منتشر شده توسط مرکز آمار ایران، این بود که اشخاصی که خود کارفرما هستند، بیشترین هزینه سالانه را برای اجاره مسکن پرداخت کرده اند. کافرماها نزدیک به ۱۹۴ میلیون تومان در سال گذشته برای اجاره مسکن هزینه کرده اند.
این در حالیست که کارمندان دولت به شکل میانگین ۹۷ میلیون هزینه کرده اند. افرادی که به شکل مستقل کار می کنند نیز نزدیک به ۸۰ میلیون هزینه کرده اند. کارمندان بخش خصوصی نیز به طور میانگین ۶۸ میلیون هزینه کرده اند.
source