همشهری آنلاین؛ حوادث: ماجرای شهادت جوان بسیجی به سیزدهم مهر ۱۴۰۱ برمیگردد. وی در جریان ناآرامیهای آن سال با ضربات چاقو توسط فردی زخمی شده و ۱۲ روز در بیمارستان بستری شده بود اما تلاش برای نجات او بی فایده بود و وی در نهایت به شهادت رسیده بود.
با گزارش شهادت این جوان بسیجی به بازپرس جنایی تهران، تحقیقات برای دستگیری قاتل آغاز شد. هرچند وی فراری شده بود اما ماموران با به دست آوردن سرنخ های موجود موفق شدند او را دستگیر کنند. وی در بازجویی ها اظهار پشیمانی کرد و گفت فریب خورده است.
او ادامه داد: اخبارشبکه های ماهواره ای را گوش می کردم و میدیدم و تحت ثاثیرحرف های آنها قرار گرفتم. هرگز دلم نمی خواست چنین کاری انجام دهم و روز حادثه درحالیکه خیلی عصبانی بودم به خیابانی در جنوب تهران رفتم و ناخواسته دستانم به جنایت آلوده شد. اما خیلی عذاب وجدان دارم و پشیمانم.
این متهم در دادگاه محاکمه و به قصاص محکوم شد. با قطعی شدن رای، پرونده به شعبه اجرای احکام دادسرای جنایی تهران فرستاده شد تا مقدمات اجرای حکم قصاص قاتل فراهم شود. این درحالی بود که یک روز قبل از اجرای حکم یعنی روز سه شنبه، جمعی از پیشکسوتان فوتبال از جمله محمد خاکپور و انصاریفرد به همراه ۲ کشتیگیر راهی دادسرای جنایی تهران شدند تا با پادرمیانی و صحبت، قاتلی که توبه کرده و به شدت پشیمان است را از قصاص نجات بدهند. در این شرایط صبح دیروز عامل شهادت جوان بسیجی پای چوبه دار قرار گرفت تا حکم قصاص او اجرا شود. وقتی طناب دار به گردنش افتاد، با گریه از خانواده شهید خواست که او را ببخشند و بار دیگر گفت که اشتباه کرده و فریب خورده است. در شرایطی که همه چیز برای اجرای حکم آماده بود، خانواده شهید اما حکم را اجرا نکردند و به قاتل مهلت دوهفتهای دادند تا درباره حکم او تصمیم بگیرند. پادرمیانی و رایزنی ها برای گرفتن رضایت خانواده شهید ادامه دارد.
اجرای ۴ حکم قصاص
سحرگاه امروز علاوه بر قاتل جوان بسیجی، ۴ محکوم به قصاص دیگر هم پای چوبه دار رفتند که به مجازات رسیدند. اما جزئیات پرونده آنها چه بود؟
نخستین اعدامی مردی بود که سال ۹۳ به زندگی همسرش پایان داده بود. او سحرگاه دیروز در زندان قزل حصار به دار مجازات آویخته شد. ماجرای این پرونده به اوایل سال ۹۳ برمی گردد. آن روز خانواده زنی ۳۳ ساله به نام ثریا قدم در اداره آگاهی تهران گذاشتند و ازگم شدن وی خبر دادند.
یکی از اعضای خانواده زن گمشده، گفت: ثریا کارمند بانک است، او با پسری به نام فرهاد ازدواج کرده و در منزل خودشان زندگی میکند. چند وقتی است که از ثریا بی خبر هستیم و هرچه به او زنگ می زنیم جواب نمی دهد. سراغش را از فرهاد گرفتیم که اوایل می گفت حالش خوب است اما به تازگی مدعی شده که ثریا دیگر نمی خواهد ما را ببیند اما ما به این موضوع مشکوک هستیم و از فرهاد شکایت داریم.
با ثبت این شکایت، فرهاد شوهر زن گمشده به اداره اگاهی احضار شد. او مدعی بود که مدتی قبل از ثریا طلاق گرفته و از او خبری ندارد. حتی مدارکی مبنی بر جدا شدن به ماموران ارائه داد. با این حال ماموران به فرهاد مشکوک شده و پس از بررسی مدارک طلاق، متوجه جعلی بودن آن شدند.
به این ترتیب فرهاد بازداشت شد و وقتی شواهد را علیه خود دید به قتل ثریا اعتراف کرد. او گفت: ثریا خانه ای داشت که ۳ دانگ آن به نام خودش و ۳ دانگ دیگر به نام مادرش بود. من او را تحت فشار و شکنجه قرار دادم تا سهم خودش را به نام من بزند. او ابتدا قبول کرد اما روز حادثه زمانی که از خانه مادرش برگشت، مدعی شد که هنوز خانه فروش نرفته است. من هم عصبانی شدم و ثریا را خفه کردم. پس از آنکه او جان باخت، جسدش را به باغی در فیروزکوه بردم و در آنجا دفن کردم.
با اعتراف وی، جسد ثریا در باغ کشف شد و به پزشکی قانونی انتقال یافت. از سوی دیگر مشخص شد که قاتل پس از جنایت، املاکی که به نام ثریا بوده را با جعل اسناد به نام خودش منتقل کرده و به افراد دیگری فروخته است. در این پرونده افرادی که با قاتل، در زمینه جعل و کلاهبرداری دست داشتند، دستگیر شدند. از سوی دیگر قاتل بی رحم در دادگاه کیفری محاکمه و به قصاص محکوم شد. پرونده زندگی فرهاد سحرگاه دیروز با قصاص وی بسته شد.
دعوای دو دوست
سومین قاتلی که سحرگاه امروز پای چوبه دار رفت، مردی بود که دهم مهر سال ۹۹ یکی از دوستانش را به قتل رسانده بود. این دو نفر با یکدیگر دوست بودند اما از مدت ها قبل با یکدیگر دچار اختلافات مالی شده بودند. دعوای آنها ادامه داشت تا اینکه روز حادثه قاتل به دیدن دوستش رفت. آن روز در خانه مقتول، درگیری رخ داد و قاتل که به شدت عصبانی بود با ضربات وسیله تزئینی که روی میز بود جان دوستش را گرفت. او پس از قتل، ترسید و فرار کرد اما بررسی دوربین های مداربسته و تحقیقات بیشتر، راز او را فاش کرد. به این ترتیب قاتل فراری دستگیر شد و پس از اقرار به جنایت و بازسازی صحنه قتل روانه زندان شد. او پس از مدتی در دادگاه کیفری محاکمه و به قصاص محکوم شد که سحرگاه دیروز در زندان قزل حصار به دار مجازات آویخته شد.
درگیری خیابانی
هنوز آفتاب روز چهارشنبه طلول نکرده بود که چهارمین مرد محکوم به مرگ، پای چوبه دار رفت. او سال بیست و دوم مرداد سال ۹۷ مرتکب جنایت شده بود. آن روز گزارش یک درگیری خیابانی به پلیس پایتخت اعلام شد. بررسی ها حکایت از این داشت که چند جوان به دلیل چشم در چشم شدن و کوری خوانی کارشان به دعوا و درگیری کشیده شده است. یکی از آنها هدف ضربات چاقو قرار گرفته و اگرچه برای درمان به بیمارستان انتقالا یافته بود اما شدت جراحات به حدی بود که او جانش را از دست داد. با مرگ وی، پرونده جنایت تشکیل شده و گروهی از کارآگاهان جنایی تحقیقات خود را برای دستگیری قاتل آغاز کردند. او بازداشت شد و در بازجویی ها به قتل اعتراف کرد. حکم قصاص این قاتل از سوی قضات دادگاه کیفری صادر شد و به تایید قضات دیوان عالی کشور رسید. با قطعی شدن رای، قاتل سحرگاه دیروز در زندان قزل حصار قصاص شد و پرونده نیز به بایگانی ارجاع شد.
ایستگاه پایانی
اما آخرین محکوم به مرگ، مردی بود به نام سجاد. او چند سال قبل در شهرستان فیروزکوه، جان فردی که با او دچار اختلافات شدید شده بود را گرفته و پس از دستگیری به جنایت اعتراف کرده بود. این مرد در دادگاه کیفری محاکمه و به قصاص محکوم شد. با قطعی شدن رای، پرونده به شعبه اجرای احکام دادسرای جنایی تهران فرستاده شد تا مقدمات اجرای حکم قصاص قاتل فراهم شود. پس از طی شدن مراحل قانونی، قاتل به ایستگاه پایان زندگیش رسید. او پنجمین قاتلی بود که صبح دیروز پای چوبه دار انتقال یافت و طناب دار نیز برگردنش آویخته شد.