سرویس تاریخ «انتخاب»: اسدالله علم (۱ مرداد ۱۲۹۸ بیرجند – ۲۵ فروردین ۱۳۵۷ نیویورک)، یکی از مهمترین چهرههای سیاسی دوران محمدرضا شاه، وزیر دربار از ۱۳۴۵ تا ۱۳۵۶ و نخستوزیر ایران از سال ۱۳۴۱ تا ۱۳۴۲ بود.
«انتخاب» هر شب یادداشت های روزنوشت علم را منتشر می کند.
چهارشنبه ۱۸ شهریور ۱۳۴۹: امروز صبح، لرد [تریولین ] Trevelyan دیدنم آمد. وقتی که ما در رکاب شاهنشاه به مسکو رفته بودیم، در آن جا سفیر انگلیس بود. بعد متقاعد شد. بعد مأمور برچیدن قوای انگلیس و انتقال قدرت به جبهه ملی عدن و یمن جنوبی شد. حالا رئیس [هیئت مدیره شرکت انگلیش الکتریک] است که [کارخانهای] هم در تبریز دارد و برای رسیدگی به همین کار به تهران آمده است. مرد بسیار فهمیده و با تجربه ایست. مدتی در خصوص خاورمیانه و آینده آن صحبت میکردیم. میگفت، قبل از انتخاب لوس به نمایندگی دولت انگلیس در خلیج فارس، با من مذاکره کردند که نماینده شوم، ولی چون لوس واردتر به امور خلیج فارس است و مدتی در بحرین نماینده دولت بود، من او را پیشنهاد کردم. از عربها مجموعاً دلی پر از خون دارد، که به هیچ وجه طرف اعتماد نیستند، مخصوصاً سعودیها! در دلم گفتم: نمیدانی که به ما چه حقه میزنند! از نفوذ شوروی و چین در…. خاورمیانه هیچ نگرانی ندارد. معتقد است شورویها به دو دلیل در خاورمیانه فعلاً خطری ندارند، یکی این که شوروی تا در دنبال سیاستش ارتشش را نداشته باشد، پیشرفتی ندارد_ قضیه چکسلواکی را مثال میزد _ ثانیا از روبه رو شدن مستقیم با آمریکا در این منطقه ترس دارد، به خصوص که تمام فکرش متوجه درگیری با چین است و سیاست ملایم فعلی شوروی در اروپا هم نتیجه همین ترس است. چینیها هم آن قدر دور هستند، که نمیتوانند واقعاً و حقیقتاً در این مسأله مؤثر واقع شوند.
بعد شرفیاب شدم. جریان را عرض کردم. شاهنشاه فرمودند: ممکن است درست میگفته باشد، چون روسها خیلی ملایم هستند، همین امروز پراودا عمل چریکها را تقبیح کرده، به علاوه صریحاً گفته است موشکهای سام در کانال سوئز به هیچ وجه به طرف شرق جلو رانده نشدهاند. صحبت به درازا کشید و موضوع اختلافات بر سر کوبا را که چه جور با کندی آرام حل کردند، بحث کردیم. بعد صحبت از این که کندی اگر این کار را خوب حل کرد، موضوع حمله به کوبا را خیلی بد طرح کرد. فرمودند: [سیا] .C.I.A نقشه صحیحی داشت که تبعیدیهای کوبایی که در آمریکا هستند و به خلیج خوکها حمله میکنند، به وسیلهٔ قوای هوایی آمریکا پشتیبانی بشوند. ولی کندی شخصاً دستور عدم مداخله نیروی هوایی را صادر کرد و بالنتیجه شکست خوردند. فرمودند: کندی خودش این موضوع را گردن گرفته است که اشتباه کرده ام.
بعد موضوع قتل کندی و انتخابات شیلی پیش آمد، که ممکن است در آن جا کودتای نظامی بشود، فرمودند: آمریکا با همهٔ بیبند و باری یک ساختمان جامعه ای دارد که مخصوص به خودش است. یعنی یک سرمایه داری توأم با آزادی، مخصوص خود آمریکاست و مثل این که یک دستگاه خاصی این وضع را نگاه می دارد. چنان که به اعتقاد من همین دستگاه تمام خانواده کندی را تقریباً از بین برد. هرکسی هم به نحوی از انحاء از این جریانات مطلع بوده، سر به نیست شده است. تقریباً سی نفر!
صحبت که به این جا رسید، من برای سپهبد نصیری رئیس سازمان امنیت که عامل مهمی در کشته شدن بختیار بود، استدعای درجه کردم. شاهنشاه خندیدند و فرمودند: [بابت] کودتای پارسال ما که در عراق شکست خورد، من باید نصیری را اعدام کرده باشم! عرض کردم: خیانتی که نکرد نقشه اش بر اثر بی تجربگی عواملش مواجه با شکست شد. هر دولت مقتدری این جور شکستها میخورد، همین الان صحبت از حمله به خلیج خوک ها در کوبا بود که شکست خورد. فرمودند: درست میگویی، به هر حال در موقع مناسب خاطرم بینداز که اقدام کنم. من نفهمیدم موقع مناسب چه وقت است، ولی عرض کردم: چشم! بعد شاهنشاه فرمودند: اگر اشتباه نکنم آن وقت هم انگلیس ها ما را لو دادند. چون با این بعثیها به احتمال نزدیک به یقین بی رابطه نیستند و از آنها استفاده می کنند.
بعد از ظهر در منزل کار کردم. بعد از ظهر سفیر آمریکا را خواسته بودم که اوامر شاهنشاه را ابلاغ کنم. در مورد لایحه اعتبار خرید اسلحه که در سنای آمریکا دفن شده و در عوض میخواهیم از [بانک صادرات و واردات] کمک بگیریم و این که کمک [این بانک] _سیصد ملیون دلار _ در سه سال برای ما کافی نیست و این که بر فرض از [بانک صادرات و واردات] کمک بگیریم، آن وقت تکلیف سایر مخارج نظامی، مثل مخارج میسیون نظامی آمریکا در ایران_ در حدود ده میلیون دلار _ و بعضی تعمیرات نظامی و پروژه رادار [پیس روبی] Peace Ruby و غیره چه خواهد شد. یک ساعت و نیم حرف زدیم. سفیر جواب داد که متأسفانه بیش از سیصد ملیون دلار حالا امیدی ندارد و مخارج دیگر نظامی حالا پا در هواست، حتی مخارج تربیت خلبانان [ایرانی] در آمریکا به سفیر گفتم: عراق حدود ۲۹۰ – ۲۳۰ هواپیمای حاضر به جنگ دارد و خلبانان آن هم در شوروی تربیت می شوند و هم اکنون چهل نفر برگشتهاند. حالا کمک نظامی و پولی نمیکنید، لااقل نفت مارا ببرید و پول بیشتری بدهید.
در این مورد هم بهانههای عجیب و غریب آورد. گفتم: چرا تولید عربستان یک دفعه %۲۰ بالا رفته است؟ اصولا چرا تولید بیشتر [در] کویت میکنید در حالی که ما فقط برای هشت روز جنگ، مهمات ذخیره داریم؟ سفیر جواب داد، این مطالعه که به وسیله رئیس میسیون نظامی ما، ژنرال تویچل و رئیس میسیون شما، سپهبد طوفانیان، شده باید هرچه زودتر به نتیجه برسد تا واقعاً برای این کمبودها فکری بکنیم. البته اگر بشود فکری کرد. چون [حیثیت اعتباری] شما هم متأسفانه خیلی پایین رفته است_ همین عرضی که دو سال است به شاهنشاه میکنم و قبول نمیفرمایند و صحیح هم هست.
شب مهمانی سفیر افغانستان به افتخار پرنس بلقیس بود که رفتم…
source